یه کافه ی خیالی
یه صندلیه مبهم
یه شعر و جاسیگاری
مزه ی تلخه قهوم
یه دست لباس پر از خاک
یه حسه سرده انکار
یه گوشیه موبایل و
یه خاطره یه دیدار
یه نته خوبه فریاد
سکوت شب،یه گیتار
یه بغضه پر ترانه
خیره به عکس دیوار
یه نفسه پر از یاد
یه حسه بد،یه تاوان
یه آدمه پوشالی
تو فکره روزه پایان
حسین خزایی
زیباا و روان
مهدی کاکاوند
مرسی حسین جان
حميده سادات غفوريان
سلام آقای کاکاوند. ممنونم از ترانه تون اما فرم ترانه به صورتی بودکه پایان تکان دهنده ترو محکم تری رو ایجاب میکرد مثل طی کردن پله های یک نردبوم که وقتی به بالا میرسی منتظر یه منظره ی جالب وجدیدوغافلگیر کننده ای .... ((شادباشیــــــد))
مهدی کاکاوند
مرسی ممنون اما من حس کردم بعد از نشان دادن یه فضای سرد و بیزوح باید ترانه رو به پایین میومد تا اینکه اوج بگیره اما مرسی از نقدتون
مریم آرام
@};- @};-
مهدی کاکاوند
مرسی
آراس . مقامی
سلام زیبا بود دوست خوبم میسی
مهدی کاکاوند
خواهش میکنم
حسان.طاهری(مهیاد لارستان)
درود برشما دوست خوش ذوق؛ کار زیباییست...مرسی.... ویکی دونکته؛ شما در این ترانه تنها تلاشی دارید در ایجاد فضا،فضا و فقط فضا...واین من مخاطب را ارضا نمیکند....توصیف جای همه ی شاعرانگی ترانه را گرفته است. به نظر ناقص بنده واژه ی مبهم هیچ شاعرانگی به صندلی نبخشیده،چنان که میدانیدمبهم صفتی برای اشیاء عینی نمیتواند باشد این واژه بیشتر برای مسائل ذهنی کاربرد دارد... تلاش زیبایی دارید....واین تلاش جای تقدیر دارد... موفق باشید با یک رز صورتی، @};- و در پناه شعر/.
مهدی کاکاوند
مرسی اما من قصدم فقط نشان دادن فضا و یه محیط نوستالوژی رو تداعی کنم نمیخاستم خارج شم از این فضا
مهدي دمي‌زاده
سلام دوست من... استفاده از بعضی واژه ها که زیاد تکرار شده در ترانه های امروز نیاز به ایجاد مفهومی متفاوت داره مثل گیتار و سیگار و .... منتظر تازه هات هستم
مهدی کاکاوند
مرسی بابت نقدت @};-
امیررضا طالبلو
سلام مهدی عزیز. چون نوشته بودی که اگر موردی بود بگم، منم هر موردی که توی نظرم بیاد ذکر میکنم. البته دلیلی نیست که همه موردا درست باشه و ایراد داشته باشن. حتی شاید اشتباه بکنم. ولی بازم بالاخره نظر شخصی منه. در ابتدا بگم شعرت رو پسندیدم. چون زیبا و مفهومش هم عالی بود. در ابتدای نظرم باید بگم که «مبهم » و « قهوم» هم قافیه نیستن. البته من فکر میکنم. درباره «یه دست لباس پر از خاک» باید بگم که عروضش درسته و وزنش هم همچنین. اما اگر میگفتی « یه دست لباس خاکی » با مصرع اول بیت اولت هم جور میشد و زیباتر بود. و این باز نظر شخصیمه و هیچ ایرادی به شعرت توی این زمینه نیست. در ابیات بعدت آوردی که « یه نته خوب فریاد» در اینجا باید یا «نت » رو که در شعر آوردی به صورت مشدد بخونیم که دیگه نت نخواهد بود و یا اینکه نوت بخونیم که بازم نت نخواهد بود. به نظر اگر اینجا میگفتی : یک نت خوبه فریاد مشکل حل میشد فقط با آوردن یک به جای یه . و اما در اخر ، به نظر پوشالی توی کارت که ریتم خاصی به خودش گرفته و وزن روونی داره خوب ننشسته . میتونستی از کلمه های دیگه ای استفاده کنی. ببخشید که پر حرفی کردم. اگر هم جایی رو اشتباه گفتم من رو ببخش دوست خوبم. @};- @};- @};-
مهدی کاکاوند
مرسی امیر جان ممنون از نقده خوبت از دید من نقد بسیار مفیده مخصوصن تو کار هنری.البته در اون بیت یه دست لباس پر از خاک در ویرایش اضافه شد اول همون لباس خاکی بود اما حس کردم یه دست لباس پر از خاک حسه قویتری میده به ترانه و ریتمش بازم مرسی بابت نقده خوبت
فریبا سید موسوی
آفرین خوب بود وسعی کرده بودی از واژ های نو و مدرن استفاده کنی ولی توو پرداخت باید بیشتر دقت کنید و قافیه هارو دست کم نگیری..در کل خوب بود @};- @};-
مهدی کاکاوند
مرسی بابت نقدتون اما منظورتون رو از دقت بیشتر در پرداخت متوجه نشدم
مهدی کاکاوند
مرسی بابت نقدت صدرا جان @};-
صدرا رنجبران
همین طور که خانم شجاعیان فرمودند از یه خیلی استفاده شده ... فضا سازی خوب... توصیفات به جا و گویا... مرسی منتظر کارای دیگت هستم مهدی جان...
mohamadreza tabbakh
فضا سازی خوبی داشت خیلی لذت بردم @};- کاراتون و دنبال کردم استعداد خوبی دارید
مهدی کاکاوند
سید علی عزیز ایشالا با نقدای خوب دوستان تو این سایت خوب بتونم هر دفعه کار بهتری بفرستم @};-
سید علی برقعی
ایشالا ... منتظریم @};-
مهدی کاکاوند
مرسی دوستان عزیز بابته نظراته خوبتون
شادی وکیلی
ریتم خوبی داشت آقا مهدی@};-
سلمازشجاعیان
قشنگ بود اما خیلی از { یه} استفاده کردی @};-
سید علی برقعی
درود مهدی عزیز ... :-) وزنت خیلی خوب شده ... کم کم باید به فکر قافیه های ویرون کننده بیوفتی تا کارهات مثل توپ بترکه ... واقعا استعداد خوبی داری ... لذت بردم ... پسندیدم ... موفق باشی =D> @};-
محسن سلج محمودی
زیباست @};-
قصه ی باغ
بی خیالت شدم