دلم پاییز و تو عکسای تو دید

از ابرایی که تو چشماته ترسید

نمی دونم کدوم باد مخالف

تموم برگای رویامون و چید

دلم پاییز و تو عکسای تو دید

من امشب زیر بارون بغض کردم

با اینکه شال تو رو شونه هامه

من این راه و نرفته بر می گردم

با اینکه شال تو روشونه هامه

ولی بازم دل و دستم می لرزه

اگه برگردی بارون عاشقونه است

نبودت واسه من طوفان محضه

بذار بارون بباره مثه بغضم

من از پاییز بی تو دس کشیدم

من ازبرگا دلم نازکتره چون

من از برگای پاییز دس کشیدم

پاییز بی تو یعنی مرگ بارون

بیا پاییز و معنا کن دوباره

می گن زیر بارون باید دعا کرد

بذار امشب یه ریز بارون بباره

هنوز جرعت نکردم بی تو تنها

با چترت زیر بارون هم قدم شم

من اینجا خیس می شم زیر بارون

تا با پاییز هر سال هم قسم شم

تـــرانه  : مـرتضی رامـندی