خدا حافظ نگو
خدا حافظ نگو عطرت هنوز مابین دستامه
تو هر جایی بِری یادت کنارم هست و همرامه
میدونم عاقبت روزی دوباره سهم هم میشیم
کی گفته سرد شده حرفات ما هر دو توی آتیشیم
یه رازی بین ما مونده که چشمات اینو میفهمه
قسم خوردیم روی موندن، جدایی خیلی بیرحمه
منُ از ترسِ این رفتن، منُ از دلهُره وا کن
بیا برگرد به اون روزا، دوباره عشقُ پیدا کن
من از حالا تا برگشتت به تو یک حسُ مدیونم
خدا حافظ نگو بی تو چه خواهد شد نمیدونم
واسم یک آرزو بوده که با خنده تو برگردی
بِگی شوخی بوده رفتن، بِگی چطور باور کردی؟
-
مرسی از این احساس زیبا که با ما به اشتراک گذاشتین @};-
-
سلام مرسی داری =D> @};-
-
دوست من قلم خوبی داری اما به نظر من خیلی تکراریه این نوع نوشتن به دنبال یه حرف نو بودم یه تشبیه با یه کنایه ی ساده اما لطیف................ خودت استادی و بهتر می دونی شعر یعنی یه احساس ساده اما تازه
-
زیبا بود..آفرین..خوشم اومد. لایک @};-
-
سلام بهارخانم طبق معمول زیبا سرودی @};-
-
سلام دوست من ترانه خوبی بود و خب خدا حافظ نگو وقتی /هنوز درگیره چشماتم @};- @};- @};- سعی کنید خیلی از ترانه هائی که میشنوید الهام نگیرید یا اگه میگیرید انقدر ایجاد شباهت نکنید @};- شما قلم خیلی خوبی دارید و براتون آرزوی موفقیت دارم @};-
-
خدا حافظ نگو عطرت هنوز مابین دستامه تو هر جایی بِری یادت کنارم هست و همرامه میدونم عاقبت روزی دوباره سهم هم میشیم کی گفته سرد شده حرفات ما هر دو توی آتیشیم ------------------------------------------------------------- بهار جان، همه ی ترانه ت رو دوس داشتم... حس فوق العاده ای داشت که با حال و هوام جور بود... موفق باشی دوست من... @};-
مطالب پیشنهادی