خشم شهر
به خشم شهر نزدیکم؛ به جرمی که نمی افته
سکوتی زندگی کردم؛ پر از حرفای ناگفته *
صدای هق هق بارون؛ منو از من جدا کرده
به خشم شهر میخندم؛ تو این بازار آشفته
سکانس آخر فیلمم؛ که با رفتن رقم خورده
فقط موندن رو کم دارم؛ تو این شعرای پژمرده
نذار این بار سدی شه؛ نگاهامون واسه رفتن
نگاهامون که نه! شاید نفس هامون گره خورده
تموم خاطرات من شدن دردا و غم هایی
که عمری روی پیشونیم؛ بکوبن مهر تنهایی
شاید تقدیرمو جایی توی غربت بنا کردن
که این غربت شرف داره؛ به آب و خاک هرجایی
دلیل رفتنم ای دوست منو از غصه سوزونده
توی خاک خودم اینجا شدم مهمون ناخونده
تموم کوچه های شهر منو از خود بدر کردن
دلیل رفتنم شاید… مگه جایی برام مونده
تیرماه ۹۰
*بیت اول این ترانه از آرش توفیقی عزیز است