روزِ جدایی
توو چشمایِ تَرت عکسِ منم هست ؟
چقد سرد و چقد بی اعتنایی
چقد داغونم از حسّ ِ غریبت
وداع و خنده ی ، روزِ جدایی
چه آهسته چقد خوشحال و سردی
چه بی روحی و هر لحظه می خندی
چه احساسِ بدی دارم ، می بینم
چشاتُ رویِ اشکِ من می بندی
قدیما بهتر از این روزا بودی
دلت با غصه ی من همسفر بود
چی شد دلشوره هاتُ باد برده ؟
یعنی اینقد واسه تو ، دردسر بود
قدیما خونه ی عشقِ تو بودم
چی شد آواره ی صحرا شدی تو ؟
مگه من ساحلِ عمرت نبودم
چرا غرقِ همین دریا شدی تو ؟
تو امروز از دلم ساده گذشتی
چه آسون عهدِ عشقت رو شکستی
بدونِ یِ خداحافظ ، چه ساده
کنارِ اون غریبه ، تو نشستی
-
سمیه جان حست و ترانت دلنشینه @};- likeeeeeeeeeeeee @};-
-
یک کامنت کمه..واقعا بهتون تبریک میگم... شعر ستودنی بود... =D> =D> =D> =D>
-
لایــــــک @};- خیلی عالی بود... به شیرینی شکلات تلخ :-( حس واقعا عالی... @};- @};- با جان و دل درک کردم این ترانه رو... همدردم با این ترانه.. :-< واقعا زیبا بود.. @};- @};- @};-
-
توو چشمایِ تَرت عکسِ منم هست ؟ سلام سمیه جان خیییییلی عااالی بود عزیزم. با مهر @};- @};- @};-
-
خیلی عالی بود،لذت بردم @};- @};- @};-
-
سلام لذت بردم موفق باشید @};- :-x
-
خانم سجودی گرامی :-) دوس داشتم این ترانه را @};- @};- @};- چقد خوب شده که احساس بالای ترانه هاتون را با تغیر وزن و این کار خوب نمایان تر کردین :-) موفق باشید
مطالب پیشنهادی