ترانه ی مادر

۱: پاتو که رو قالی میذاشتی
گلهای قالی جوونه میزد
آفتاب پشت پنجره
گیس طلاتو شونه میزد

۲: گلدونای کنار حوض
از اشک تو آب می خوردن
ساقه های بید حیات
با آوازت تاب می خوردن

۳: غذاهای آسمونی
تو سفره هات چه عطری داشت
نسیم با دستاش چند تا گل
وسط سفره هات میذاشت

۴: شبا سرود لالایی
از رو لبات پر می کشید
گنجیشکه از لالایی هات
خواب صد تا بهشت می دید

۵: پهلوون هر قصه ای
به قصه هات ویار می کرد
بهشت به خاک پات بودن
همیشه افتخار می کرد

۶: رنگین کمون سر خم می کرد
جاده ی بازارت بشه
ابر سفید دلش می خواست
زنبیل خواربارت بشه

۷: از پله ها که می رفتی
تا واسمون، چیز میز بخری
ابر باهاری می شدیم
با خودت ما رَم ببری

۸:از قدمات فضای شهر
پر از بوی باهار میشد
شکوفه های پیرهنت
از عطر تو خمار میشد

۹: رخت میشستی باد می اومد
تا رختاتو خشک بکنه
نسیم از گیسوهات میگذشت
تا دست پر از مشک بکنه

۱۰: اما یهو ورق برگشت
شب رو سرمون آوار شد
باغچه پر از علف هرز
تن گلها پر از خار شد

۱۱: نسیم برگشت و شد تندباد
طناب رخت هاتو کندش
سماورت غلغل نکرد
کو چایی هاش، کجاست قندش؟

۱۲: مگه دیگه پاییزا رو
مامانی جارو نمی زنی؟
دیو زمستون اومده
تو باغچه مون به راهزنی

۱۳: از روزی که فرشته ها
تو رو به آسمون بردن
قناری های باغچه مون
آواز نخوندن، افسردن

۱۴: ماهی های قرمز حوض
دیگه چرا نمی رقصین
حتی شما رو میذارم
وقتی تو سفره ی هفت سین

۱۵: دیگه شب حیاطمون
پر از ماه و ستاره نیست
دیگه طلوع آفتابم
زندگی دوباره نیست

۱۶: چهل ساله یه ریز بارون
تو باغچه مون داره می باره
در و دیوار خونه مون
تو رو به یادم میاره

https://www.academytaraneh.com/1691کپی شد!
1127
۱۲

  • پرویز کدخدایی درود. خواندمتان. زیبا بود.. بدرود @};- =D>
  • مهسا پهلوان درود خاندمتان.زیبا بود.به دلم نشست...با احترام.مهسا =D> =D> @};-
  • سید حامد سید کریمی salam afandi chokh gozal,aalar aqroomason yasha @};-
  • مجید شمس این همه تصویر توی ترانه ی شما واقعا ستودنی هستش واقعا لذت بردم از کارت کاش به وزنها دقیق تر بودی و همیشه سعی کن که وزن کار فدای محتوا نشه. بسیار زیبا بود. لایک کردم عزیز دل =D>
    • عیسی قاسم پور سلام مجید جونم. ممنونم عزیزم از حضورت. خوشحالم نگاهت مدرنه و به تصاویر دقت کردی. در مورد وزن هم فک کنم مشکلی نداره کارم. خوشحال میشم دقیقا عیب وزن رو با آدرسش بهم بگی. بازم ممنون. :-x :-x :-x
  • مریم جلائی سلام جناب قاسم پور ترانه ی زیبا و با احساستون رو خوندم و از حس زیباش لذت بردم. خدا رحمت کنه مادر بزرگوارتون رو @};- @};- "آنام چوون داریخدیم" :-(
    • عیسی قاسم پور سلام آبجی مریم عزیز و مهربون خودم. خیلی ممنونم که ترانه ی داداشتو خوندی. دست گلت درد نکنه. از نظر لطفتم خیلی ممنونم. خدا رو شکر مادرم زنده س و سایه ش بالا سرمه. این ترانه از شدت دوست داشتن مادرم و ترس از نبودشه. یاشا باجیم. ساغ اول. @};-
    • عیسی قاسم پور شهریارین خان ننه سینی اوخویوبساندا مریم باجی؟ نه گؤزلدی! خان ننه هایاندا قالدین بئله باشیوا دولانیم نئجه من سنی ایتیردیم دا سنین تایین تاپیلماز..... :-S :-( :-S :-( :-S :-( :-S :-(
      • مریم جلائی ببخشید جناب قاسم پور :"> :"> خدا ایشالا هزار سال مادرتون و براتون نگه داره و همیشه سالم و سلامت باشن. من و هم از دعای خیرشون بی نصیب نذارن. @};- اون شعر استاد شهریار و هم خوندم خیلی بینظیره، خیلی دوسش دارم @};- مخصوصاً با دکلمه ی خود استاد شنیدنش لطف دیگه ای داره. "خان ننه هایاندا قالدین بئله باشیوا دولانیم نئجه من سنی ایتیردیم دا سنین تایین تاپیلماز….." :-s :-s