سورئالیسم در ترانه
همیشه بین اندیشههای درونی و اصیل و اندیشههای انتزاعی تفاوتهایی وجود دارد
سورئالیسم ، سورئال ، متفاوت ، غیرواقع ، فراواقع ، حتما نام این اصطلاحات را شنیدهاید . یعنی مدتی است که پای این اصطلاحات به ترانه ایران کشیده شده است .
ترانههایی که به واسطه آوردن واژههای غیرمتعارف و ارائه گذارههای متفاوت در صدد ارائه فضایی تازه میباشد و رویه ای دیگر از زبان عوام را رائه میدهند ،در این مجال قصد رد یا پذیرفتن این نوع خاص از ترانهسرایی را نداریم و یا اینکه قرار نیست ترانه ای خاص را مثال بزنیم بلکه سعی میکنیم تنها کنکاشی مقدمه وار در ماهیت این ترانهها و تعریف برخی اصطلاحات بپردازیم .
اما سورئالیسم ، زمان زیادی نمیگذرد که در گوشه و کنار محافل ترانهسرایی نام این واژه شنیده میشود . حتماً دیدهاید یا شنیدهاید یا خواندهاید اشخاصی مدعی میشوند که ترانه سورئال میگویند و یا خوانندگانی با بهره گیری از سبک های رپ ، راک ، بلوز یا سبک های بینابینی… (که اینها هم البته باز جای بحث دارد) سعی دراجرای فضاهای سوررئال و آفرینش متن های سوررئالیستی دارند . با این اوصاف لازم است در اینجا ابتدا تعریفی از سورئالیسم ارائه دهیم .
سورئال در لغت به معنای وهم آمیز ، دور از تصور و همچنین غیرواقعی است . و اما در اصطلاح تعاریف بسیار گستردهای دارد به شکلی که تعریف کامل آن در چند صفحه و چند بند نمی گنجد اما اگر بخواهیم آن را به طور کلی مورد تعریف قرار دهیم ، میشود این گونه گفت که سورئال به معنای خروج از واقعیت به صورت افراطی است و سورئالیسم نام مکتبی است که در فرانسه شکل گرفت .
بین سورئالیسم و سورئال تفاوتهایی وجود دارد که بعضا منتقدان به آن توجه نمیکنند و این دو را در یک معنی میآوردند که اشتباه است . چرا که سورئال نام فضایی است در هنر که از ابتدای هستی وجود داشته و هنرمند تنها کاشف آن بوده است و اما سورئالیسم نام مکتبی است شامل پیروان سورئال .
با این مقدمه به سراغ ترانههای سورئال میرویم در جایی که گذارههایی وجود دارد که بعضا فراواقع هستند البته در خیلی از این گونه گذارهها تنها تصاویری را میبینیم که پشت سر هم بدون پیش فرضهای ذهنی ارائه میشوند و در نگاه اول گرچه برای مخاطب عجیب هستند اما هر بند و هر گذاره به تنهایی معنایی مشخص دارند و وقتی در کنار گذارههای دیگر قرار می گیرند از دایره معنا خارج شده نا خودآگاه نا مفهوم می شوند . ترانه ها گرچه داری واژگان غیر متعارف و نا همگون هستند و همین طور عنصر تخیل در برخی از آنها وجود دارد اما نمی توان آنها را در دایره ی آثار فرا واقع و یا واقعیت گریز آن هم به شکل بسیار شدیدش قرار داد .
وقتی به تاریخچه سورئالیسم در آثار هنرمندان و نویسندگان بزرگ جهان نگاه میکنیم ابتدا عمقی که در بطن این متون وجود دارد ما را به خود جلب میکند (که ترانههای مذکور فاقد این عمق چه در حوزه ی مفهوم و چه در دایره ی شکلی خود میباشند) . به طور مثال آندره برتون فرانسوی در داستانهایش فضاهایی خیالی و کاملا غیر واقعی ترسیم میکند و خیلی ها او را بنیانگذارمکتب سورئالیسم می نامند . یا وقتی به “توصیف یک شام سران” ( که یکی از آثار معروف سورئال است ) مینگریم میبینیم در آنجا ژاک پرور شخصیتهایی را توصیف میکند که سیمائی عجیب و شگفت انگیز دارند . انسانها موهایی بلند دارند که مارهایی از آنها آویزانند . در دهان این مارها تخم مرغهایی وجود دارد و بسیاری تصاویر دیگر .
البته تصاویر برای نویسنده سورئال عادی است چرا که دنیا را همینطور میبیند اما مخاطب برداشتی غیرواقعی از این پدیدهها دارد ، این در حالی است که در نمونههای ایرانی شعر سورئال نیز فضاهایی متناسب با اندیشههای برتون داریم ، جیغ بنفش اثرهوشنگ ایرانی و شعرهای شاملو و داستانهای صادق هدایت را میتوان تا حدودی در زمره این آثار قرار داد .
مرحله ی پدیداری و آفرینش در بستر زبان فارسی و بازخورد های فرهنگی و ایدئولوژیکی جامعه ی ایرانی وجهه ای خاص را برای هنر ترانه به وجد آورده است و این صورت شعری را از صور دیگر شعر متمایز کرده است . ترانه در ابتدا با مخاطب سرو کار دارد و مخاطب بخشی از بدنه ی این اثر را تشکیل می دهد و گه گاه به صورت افراط آمیزی وارد حوزه ی فرهنگ عوام می شود . و شاید بتوان آن را پیوند دهنده ی ذائقه ی خواص و عوام دانست . چنانکه میدانیم ابتدایی ترین ترانه ها با بهره گیری از فرهنگ عامه به وجود آمدند و بعد از رشد آنقدر فربه شدند که خواص آن را به نفع خود مصادره کردند .
در این میان نکتهای که برای ما اهمیت بیشتری دارد این است که بدانیم آیا ترانه ما و فضای محدود موسیقی ما گنجایش حجم عظیم فلسفی اندیشههای سورئال را دارد ؟ آیا بستری که از اواخر قرن هجده میلادی در اروپا شکل گرفت در ایران وجود دارد ؟ برای اینکه به این سوالها جواب بدهیم به دو نکته اساسی که به همه گیر شدن سورئالیسم در فرانسه منجر شد اشاره می پردازیم .
کلاسیسم و اندیشههای بورژوازی و خفقان ناشی از آن از یک سو و از سوی دیگر فلسفه کانت ( متافیزیک ) و بلوغ فلسفی ذهن مردم فرانسه . چنانکه میدانید مردم فرانسه انسانهای همیشه در فلسفه و آمیخته با آن میباشند . اما در کشور ما آیا فضایی وجود دارد که آن هم آن روزگار فرانسه وجود داشت ؟ یعنی آیا راه های نفوذ برای کلام و موسیقی باز است ؟ هر جریان و حتی موج در زمانی خاص به واسطه ی عوامل و ضرورتهایی حیات می یابند و فقدان این دالها ذهن را از به وجود آمدن مدلول نا امید میکند .
همیشه بین اندیشههای درونی و اصیل و اندیشههای انتزاعی تفاوتهایی وجود داشت در جایی که فرهنگ و فضای جامعه گروهی را به شکل دهی مکتبی جدید وا میدارند . همانطور که در شعر ، نیما به عنوان پدر شعر نوین فارسی با توجه به داشتههای فرهنگی ما مکتبی فضایی جدید را در شعر بناین می نهد .
من معتقدم اگر میخواهیم در ترانه نیز فضایی تازه را ارائه دهیم بهتر است در بدو امر شناختی عمومی از بستر پذیرنده ی زبان داشته باشیم و بعد همقدم با گنجایش زبان ، فرهنگ قشری و متناسب با وضعیت موسیقی و محدودیتهای ناشی از آن و در نظر گرفتن ذوق و سلیقه مخاطبهای موسیقی و ترانه در ایران گام برداریم . چرا که همه ما میدانیم چنین ترانههایی با ذوق و سلیقه مخاطبین واقعی ترانه هماهنگی چندانی ندارد و این تفاوت ترانه با صور دیگر شعریست (مخاطب مداری).
البته در اینجا ما ترانههایی را مد نظر قرار دادیم که به خاطر موسیقی و برای موسیقی سروده شدهاند .
در انتها امیدوارم با وجود نمونههای درخشان ترانه نوین و همین طور تاریخ گویا و قابل دفاع شکل گیری و نمو ترانه ی فارسی ، ترانهسرایانی که خواستار ارائه ترانهای متفاوت میباشند با حوصله و اندیشه در جهت ارائه ترانهای متفاوت و در عین حال سازگار با فضای هنری جامعه حرکت کنند تا این ژانر نو پای ادبی به سرنوشت برخی جریان های ادبی دچار نشود.
سید مهدی موسوی