ترانه با نام "هر سال نو، اینجا"

"هر سال نو، اینجا"

دل خون شد از امید و نشد یار، یارِ من ...

گفتی بمونم تا تو بگردی

ده ساله تو این خونه محبوسم

با هر زمستون پیرتر میشم

با هر خزون آهسته می پوسم

 

یک تلِّ خاکستر شدم بی تو

می سوزم و تو باد حل می شم

شعرای تو دیوارُ پر کرده

دارم خداوند غزل می شم

 

هر سالِ نو اینجا بدون تو

آغاز اضمحلال من می شه

هرجا که مردم جشن می گیرن

دلتنگیاشون مالِ من می شه

 

دنیا کسالت آوره بی تو

هر روز تکرارِ یه تصویره

می خندم اما آخرش یک روز

صبرم ازین تصویر سر میره

 

دلواپس شب های من می شه

هر کس که این احوالو می بینه

ده ساله که عین خیالت نیست

آسودگیت قابل تحسینه

 

انگار حقیقت داره تنهاییم

گوشم بدهکار حقایق نیست

عقلم بهم میگه برم اما

اون کس که عاقل باشه عاشق نیست

 

معین یونسی – تابستان ۹۷

 

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/110891کپی شد!
514
۴