سمفونی
بیا؛ این قرصها تسکین من نیست؛ کنارِ خیسِ خالی های تکرار
کنار چشمهای بی ستاره م؛ روو احساس کرخت و سردِ گیتار
بیا؛ این! روزهای عمرِ من نیست؛ کنار قابِ عکسِ خالیِ تو
دارم مثل یه سایه، محو می شم؛ توو دودِ آخرین پُکهای سیگار
…
دارم مثل یه سایه، محو می شم؛ نبودِت، روحمُ آزار می ده
یه احساسی توو قلبم هست امّا، نمی دونم چیه! هشدار می ده
بیا؛ این لحظه ها، تقدیر من نیست؛ کنار نامه های پاره ی تو
کنار این همه چشم انتظاری… یکی توو دست من گیتار می ده
…
“بزن؛ این قرصها تسکین تو نیست؛ بزن؛ اینجا! دیگه پایان کاره
بزن؛ یه راک سنگین توو نگاته؛ بذار آروم از چشمات بباره
بذار آروم از چشمات بباره، روو بغض ساکت و سنگین خونه
کنار خاطرات کهنه ی من… که دیگه برنمی گردم دوباره!!! ”
…
بیا؛ این قرصها تسکین من نیست؛ کنارِ خیسِ خالی های تکرار
بذار آواز چشم بی ستاره م، بشینه روو تن محکوم گیتار
بیا؛ ارکسترِ این تخت سترون، برای بوسه هام آغوش می خواد
بذار روو سرخِ لبهات پا بگیره ؛ یه سمفونی برای آخرین بار
سعید زارمی (سام)
=D> =D> =D>
سجاد شکوهی
@};- @};- @};- @};- @};- @};-
سعید محمدی
درود داداش امید/خسته نباشی و ممنونم از حس قشنگت که حسابی سرشارم کرد از هوای تازه ی ترانه/اما اگه به نظر من با یه تکنیک بهتری این چهار پاررو با وزن دوری نمیگفتی و اسلش بین بند ها میزاشتی گیرایی بهتری داشت/البته نظر من اینه شایدم اشتباه بگم من/ در کل با محتواش خوب ارتباط برقرار کردم ولی بازم بنظرم گیتار صرفا قافیه بود واسه بیت اول و فک نکنم بشه از گیتار این همه تعبیر گرفت داداش امید/به امید روزای خوبی که هیچوقت حتی فکرشم نمیکنی @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
جاسم ثعلبی (حسّانی)
ترانه ات حس زیبایی داره پسندیدم درود @};-
سعیده پورمحمد
رو به اوجی و فقط باید تحسینت کرد! آفرین به تو پسر،آفرین =D> امیدوارم این روند همیشه برات ادامه داشته باشه،فقط من هم با آسیه موافقم،گیتار کجاش کرخت و سرده؟ :S
پنجاه درجه
قصه ی باغ
بی خیالت شدم