این راه آخره !

دنباله ی تواَن
پس لرزه های من
بی وزنه لعنتی !
آوار رو سَرَم …
*
یک روز زندگی
پُر میشه ازغزل
من با صدای تو
از خواب می پرم
###
من بستری شدم
توو بخش "کشف شب"!
این جیره ی منه :
– خوابای فانتزی –
*
از خواب می پرم
بازی شروع شده
باز اومدم به این
دنیای کاغذی !!
###
توو آینه یک نفر
زل میزنه به من
زل میزنم بهش
انگار این منم !
*
توو قاب روی میز
عکس یه مردِ که
خوشبخته ظاهرن !
( لبخند می زنم … )
***
قرصای توی ظرف
زرد و سفید و سبز
هم مزه ی تواَن ؟
یا قهوه ی شبم ؟!
*
پاهام و بستن و…
– این خنده آوره –
وقتی که ساکتم
وقتی مؤدبم !
***
حس می کنم یکی
دائم مراقبه-
– رفتارمه ، ولی
دوربین و بی خیال …
*
دکتر "فرشته " که
اومد به دیدنم
میگم :‌" به عشق درد "‌
تسکین و بی خیال !
###
گفتن روانی ام ،
گفتن که کشتمت
این غیرممکنه
من شاعرم ، بفهم !
*
شوخی گرفتنم
پژمرده روحم و
با هر نگاه شون
هی زخم پشت زخم …
###
از یاد بردمت …
تقصیر من نبود
از بس که زهرمار
دادن به خورد من
*
پس اسمم و بگو
باور کنن که ما
صد ساله عاشقیم …
– دیوونه جون بکن ! –
###
من دوست دارمت
جوری که هیچ کسی
باور نمی کنه ،
از خواب من نرو !!
*
از دکترا بپرس
صد بار اسمت و
با تیغ کُندِ عشق
کندم رو پوستم و …
###
روزای مثل هم !
روزای توو قفس!
رو مرگ حک شدن
چوب خط عمر من ،
*
یک بسته قرص خواب
رویای توو سرنگ
: " آرامشی" که از
" دردام " بدترن !!
###
خوابا موقت اَن
"بیدار" می شم و
(( دیوونه از قفس
یک روز می پره !))
*
فرقی نمی کنه
با حقّه ی فرار
یا مرگ ، دربِرَم
– این راه آخره ! –

***

(( با احترام به "جک نیکلسون " بزرگ ))

https://www.academytaraneh.com/85211کپی شد!
1442
۳۹

درباره‌ی احسان ابوالحسنی

دختران شهر به روستا فکر می کنند / دختران روستا در آرزوی شهر می میرند / مردان کوچک به آسایش مردان بزرگ فکر می کنند / مردان بزرگ در آرزوی آرامش مردان کوچک می میرند / کدام پل در کجای جهان شکسته است که هیچکس به خانه اش نمی رسد ...