صفر کلوین
مثل یه شب توو عصر یخبندون، پیش نگاهم صفر کلوینی
وقتی تورو از دور می بینم؛ وقتی منو از دور می بینی
وقتی تورو از خاطرم برده تاخیر لیزِ این پیاده رو
وقتی توو آغوش تو می افتم؛ از حالت گیجی؛ تلو تلو
وقتی منو آروم می بوسی؛ زل می زنی توو چشم تبدارم
با اینکه از این خاطره رفتی؛ میگی ” هنوزم من دوسِت دارم”
تحت فشارم؛ اشک می باری؛ لعنت به شانس زهرماریمون
آغاز قصه از همینجا بود؛ سالای سخت بیقراریمون
کی فکرش می کرد تا دیروز؛ گم شیم روو خیس این پیاده رو
وقتی صدات از اونور گوشی…! وقتی که می گفتی: الو!الو!
-فردا تووی اون کوچه ۵ عصر. وقتی قرارامونُ می چیدیم
اون کوچه ای که بوی رفتن داشت؛ ما ناگهان همدیگه رو دیدیم…
ما ناگهان همدیگه رو دیدیم؛ حس تو اینجا یه حقیقت شد
حالا قرار یه ملاقات و… احساسِ رویا، واقعیت شد
زل میزنم توو چشم غمگینت؛ هی به خودم فشار می آرم
هی توو خودم آتیش می گیرم ؛ شاید بگم” من هم دوسِت دارم”
…
مثل یه روز گرم تابستون، پیش نگاهت نقطه جوشم
وقتی منو از دور می نوشی؛ وقتی تورو از دور می نوشم
-
لعنت به شانس زهرماریمون
-
کل شعر زیبا بود و شروعش زیبا تر ....ممنون
-
سلام دوست عزیز خیلی خوب بود @};- @};- ترانتون را خوندم و کمی روبه راه شم در کارهای بعدی نظر میدم . با احترام @};- @};- @};-
-
سلام ترانه ی زیبا بود و خیلی لذت بردم.. خیلی زیبا بود و عالی.. +لایک @};-
-
سلام جناب بابائی مگه میشه این ترانه ی زیبا رو دوس نداشت؟!! بسیار عااااالی که نه فوق العاده بود @};-