سیخ خنده
خسته از تکرار شب ها ، مینویسم دو سه خطی
نمیفهمی چی نوشتم ، از کدوم قبیله هستی ؟!
خط چشمات و میخونم ، من الفبات و میدونم
من که را میام با خط (ه)ات ، چرا میگی نمیتونم؟
زندگی داره میسازه ، شک نکن که غم میبازه
قول من برات مهم نیست ، پس چه چیزی چاره سازه ؟
حرف حس خوب و بد نیست ، عشق مون کرختِ “رؤیام”
یه کاری کن سر پاشم ، آخه عشقِ توی رگ هام
من که پشتم به زمین بود، عادتم دادی به تکیه
پشتم و خالی کنی تو ، دیگه عادت میشه گریه
نگو بی حسی و خسته ، نرخ سیخ ه خنده چنده
گهگاهی دیدم میخندی ، نگو که منم یه دنده
زندگی داره میسازه ، شک نکن که غم میبازه
قول من برات مهم نیست ، پس چه چیزی چاره سازه ؟