آخرین تفاهم
خطای دید من انگار گناهش خیلی سنگین ه تو اون بارون احساسات یه زن چی(ها) رو میبینه؟
با اون بارون که می بارید فقط دیدم که اسبی نیست با جرمم زندگی کردم،نگو قاضی که کافی نیست.
سلام.
این هشت بیت در یک بحر اند ولی دو بیت دو بیت در یک وزن گفته شدن که البته قالب مثنوی دارن
.با زمزمه ها و اوجی که گرفتم کار جا افتاده ای در اومد.امیدوارم خوشتون بیاد.
مثل همیشه منتظر نقد تونم چه سطحی چه عمیق.ممنون.
خطای دید من انگار گناهش خیلی سنگینه
تو اون بارون احساسات یه زن چی(ها) رو میبینه؟
با اون بارون که می بارید فقط دیدم که اسبی نیست
با جرمم زندگی کردم،نگو قاضی که کافی نیست.
*********
اسمش و مهریه نذار دیه ی قلبم و میخوام هم خونه ی خوبی بودم نگو که پیر شدی به پام
شمردن موی سفید،نگاه من،چروک دست سرگرمی(ه) آی ثابت ان،مثل خودم که پات نشست.
*********
سر سازش که خم کردم خیال کردی بتی لابد چه ایمان کثیفی بود چه کفری از دلم پا شد
ورق خوردم تو این سال ها،جوونیم رو بدهکاری کجای زندگی ت هستم؟ آخه تا کی فداکاری؟
*********
واسه ما که ته خط ایم تفاهم شوخی ه محض ه ولی آخر تفاهم هست توی سرسام تو هر لحظه
خیال می کردی که داری به اوضا(ع) سر و وضع میدی؟ پایین ریخت سقف اعصابم، فقط دیوار میچیدی…
lche