یک دقیقه سکوت……
یک دقیقه سکوت میکنم….
برای قتل عام شعر و موسیقی و اندیشه
برای ریشه های بیگناه و زخمی از تیشه
برای ناله های تن فروشی زیر یک کرکس
یه تبعیدی به آغوش کثیف هر کس وناکس
برای اینهمه زخمای چرک آلود و تکراری
برای کودکان بی پناهه کار (ه) اجباری
برای بغض مدفون در گلوی مادری مجنون
که فرزندش گرفتار است در چنگ می و افیون
برای پینه های دست(ه) بابایی زمین خورده
سرافکنده برای لقمه ای نان پیر و افسرده
برای حس غربت در وطن; حسی غریبانه
برای مردم(ه) راضی به چندرقاز یارانه
برای مرد هایی که به زن نزدیک تر هرروز
فقط در فیلم ها دیدیم ; دگر افسانه شد بهروز
برای دوستی هایی دو رنگ و پوچ و توخالی
برای عشق های ساعتی سطحی و پوشالی
برای تو برای من که دادیم عمر را بر باد
برای این سکوتی که دگر هرگز نشد فریاد
در مصرعی که گفتم ((برای مردهایی که به زن نزدیک تر هر روز)) مقصود عده ای از مردنماهای امروزی که ظاهرشون هر روز به زن ها شبیه تر میشه بود لازم دونستم توضیح بدم تا اشتباه برداشت نشه و خدای نکرده به جنسیتی توهین نشه با تشکر از شما که وقت میگذارید و این اثرو میخونید.