با من باش
با من باش، با من باش
منى که عشق رو با تو میفهمم
با من باش، کنارم باش، برایم باش
به من رو کن که از تنهایى میمیرم
شروعم کن، نگاهم کن، تمامم کن
بتابون عشقو تو چشماى تاریکم
بمون با من، صدایم کن، که از دنیا دلگیرم
امروز دست من از تو دور شد، خورشید تو غروب شد
مرگ من از هواى این دلتنگى، کنار تو شروع شد
من با کوله بار عشق و یک رنگى کنار تو نشستم
تو با حسرت از فرداى بى رنگى امید را برهم زدى گسستی
توى این شب خیس، زیر این نم نم بارون
توى این انبوه وحشت، میون یه قرنْ سکوت
کنارم باش، برایم باش
توى این دنیاى تردید، زیر این خورشید خاموش
توى این همه سیاهى، میون یه فصلْ سکوت
نگاهم کن، صدایم کن
با من باش، با من باش
منى که عشق رو با تو میفهمم
بمون با من، برایم باش، که من بى تو میمیرم.