شاید بهشت من زمین باشه
میوه فراوونه واسم اما
چشمم به سیبیه که ممنوعه
دوس داشتنت توو حال و روز من
حسّ غریبیه که ممنوعه
باور کن اون عالی ترین مرده
از هر نظر بی نقص و خوش رفتار
صبر منه که ساده سر میره
از موندنم توو حلقه ی تکرار
من عاشق دیوونگی هاتم
شاید جنونم علّتش باشه
بیماری قلب منم اینه
باید همیشه پرتپش باشه
قانون گریزی ها توو ذات من
شاید یه ارث مادری باشه
شاید یه ناهنجاری توو کنجِ
سلّولای خاکستری باشه
من ساکن آرامش ساحل
تو یه بهونه واسه طغیانی
میل شنا افتاده به جونم
تو مژده ی آغاز توفانی
وقتی که قهری اخمتم زیباس
لج بازیاتم دیدنی میشه
لبهای لرزونت توو اوج خشم
وحشی تر و بوسیدنی میشه
اندام من هیچ جور نمیشینه
توی لباس ساده ی تقوا
شاید بهشت من زمین باشه
آدم نمیشه روح این حوّا