حس گنگ و مه آلود

تو این حس گنگو مه آلود من
به هرجا که سر میزنم با تو ام
نمیدونم از چی شکایت کنم
تو تنهایی حرف میزنم با خودم
دوباره سکوتو یه مشت خاطره
دوباره شکستم تو تنهاییام
سکوتت دل من رو ویرونه کرد
من از زندگی عشقو تنها میخوام
به یاد شبی که ازم دس کشید
دارم ذره ذره از عشق میبرم
به یاد همون شب که تنها شدم
دارم توی غصه،‏ غم میخورم
هنوزم تو دستامه عکسای تو
هنوزم به یادت قدم میزنم
هنوزم میخونم به یاد چشات
هنوزم تو شعر از تو دم میزنم
دیگه حتی حال دلم رو نپرس
تو نیستی ببینی که غم میکشم
میگفتی کمه واست احساس من
مگه از عشق تو کم میکشم
تو این حس گنگو مه آلود من
یکی ساده رفتو دلم ساده مرد
با اینکه هنوزم میگی عاشقی
ولی عشق ما سوختو افسانه شد

این کارمو خیلی دوس دارم نظر یادتون نره دوستان.‏ ممنون

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/92054کپی شد!
749
۴