عاقبت عشق

هر جا که لب های تو می خنده،قلب من اونجا خونه می سازه،هر وقت که تنها شدی برگرد،درهای این خونه به روت بازه
شیرین قصه بودی از اول،مجنون بودم کوه می کندم،حالا پشیمونم از این حسم،پس دفتر قلبم رو می بندم
تو انتها زندگیم بودی،از اولش من اینو فهمیدم،هر وقت عکساتو نگا کردم،اون یکیو کنار تو دیدم
از عاشقی سهمم جدایی بود،از زندگی روزای تکراری،من زندگیمو به تو بخشیدم،تو دل شکستن گریه و زاری

از این نویسنده بیشتر بخوانید: