سیگار بی کبریت

سیکارِ بی کبریت
با خاطرات دیروز، شب غصه های لبریز
بغض نبودن تو، سیگار،برگ،پاییز
تراژدیِ رفتن، فصل تنفر از من
آبان و آذر و دی، با کام سردِ بهمن
تُن صدای آروم، توو خونه بود و نبود
سهم من از نبودت، خاکستر، آتیش و دود
====================
گفتم چرا میری، گفتی: که مجبوری…
معتاد چشماتم، توو ترک این… دوری…
====================
ای که ردیف ابروت، وسواس تر از مولانا
قطران عطر موهات، سنگین تر از مونتانا
تب لبات تو سرم دریایِ چشم و تبخیر
گرمای بی سابقه است ، تنفس نفس گیر
با هر هجوم شعله توو این هوای شرجی
دارم حراج میشم بی هیچ دخل و خرجی
====================
گفتم چرا میری، گفتی: که مجبوری…
معتاد چشماتم، تو ترک این… دوری…

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/91568کپی شد!
652
۱۶