تعبیر خوابام…

چقد دوری از احساسم
تو این روزای دلمرده
ببین این خاطرات سرد
تو رو از خاطرم برده

دارم تعبیر خوابام و
تو رفتار تومی بینم
دارم پای درخت ، سیب و
دوباره کال می چینم

دارم می رم از این قصه
که دنیایی پر از دردم
به این احساس بی مقصد
نمی تونم که برگردم

تو تقدیر رو نمی فهمی
خیالت گرم این روزاست
یکم چشمات و واکن چون
حقیقت تو همین روزاست

همین روزا که دلتنگم
با تنهایی هم آغوشم
پرم من از سکوتی سرد
همین روزا که خاموشم

سکوتی روبه ویرونی
میون بغض پی در پی
یه دنیا حرف دارم من
از آبان تا شبای دی

شکسته پای این حرفا
غرور رو اعتبار من
تو تصمیمم رو می دونی
برو از روزگارمن

تـــرانه : مـرتضی رامـندی

https://www.academytaraneh.com/87753کپی شد!
846
۲۴

درباره‌ی مرتضی رامندی

شاعر و ترانه سرا دارای مدرک کارشناسی کامپیوتر ترانه را به صورت حرفه ای از کارگاه استاد کاکایی و بهروز یاسمی و امیر ارجینی و در جلسات استاد سعید بیابانکی آموخته است. morteza.ramandi@yahoo.com ramandimorteza@gmail.com

  • مرتضی تلیکانی سلام جناب رامندی.ترانتون نسبت به ترانه های قبلی خیلی زیباتر احساسی تر و تصاویر جذاب تری داشت.احسنت موفق باشید. سکوتی روبه ویرونی میون بغض پی در پی یه دنیا حرف دارم من از آبان تا شبای دی این بخش قافیه و درون مایه زیباتری داشت. =D> زیبا بود
    • مرتضی رامندی سلام ممنونم دوست عزیز من اکثر ترانه هام و اینجا قرار نمی دم علتشم به خاطر چاپ کتابم این ترانه نیز جزو همون ترانه های کتابه خیلی از نگاه پر مهرتون ممنونم رامندی @};-
  • سامان حافظی سلام همه ی حرف هارو آقای چور جمالی زدن جدا از اونها و از طر ف خودم میگم که =D> =D> =D> من کار رو دوست داشتم
  • ندا غیاثی زيبا بود موفق باشيد @};- @};- @};-
  • مهشاد نورالسنا سلام جناب رامندی ترانه زیبایی سرودین @};- =D>
  • Amin Qasemi ترانه خیلی قشنگ و با احساسی بود حس کردم داره این ترانه رو علی لهراسبی میخونه
    • مرتضی رامندی سلام امین جان فکر نمی کردم کسی این موضوع رو حدس بزنه این رتانه برای تیتراژ سریالی نوشته شده که با صدای آقای لهراسبی از تلویزیون پخش خواهد شد. البته من زمینه همکاری با آقای لهراسبی در گذشته نیز داشتم و یه زودی نیز این کار آماده پخش خواهد شد. سپاس از مهربونیت رامندی @};- @};-
  • مجید صادقی سلام مرتضي جان كار با احساسي بود مرسي
  • مائده نجفی درود آقای رامندی این ترانه یکی از بهترین کاراتونه و از معدود ترانه هاتون که باهاش همزاد پنداری میکنم @};- خوشمان آمد @};-
  • حامد حسینی =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> =D> واقعاً ترانه زیبایی رو ازتون خوندم آقای رامندی @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
  • عقیل پورجمالی مرتضی جان سلام ترانه ی زیباتون رو خوندم و لذت بردم..و با اجازه تون نظر و دیدگاه شخصیمو عرض میکنم: ترانه ای با موضوع عشق و دلتنگی...وزن این ترانه، هشت هجایی هست...معادل "مفاعیلن، مفاعیلن"...تقریبا میشه گفت رایج ترین وزن ترانه..انسجام موضوعی ترانه تا آخر حفظ شده...و سیر روایی ترانه کاملا قابل قبوله...اما بریم سراغ ترانه: چقد دوری از احساسم تو این روزای دلمرده ببین این خاطرات سرد تو رو از خاطرم برده ...تشخیصی که در مورد "روزا" تو مصرع دوم به کار رفته و و استفاده از واژه های "سرد " و "خاطر و خاطرات" بعنوان سجع..به زیبایی معنوی و آهنگ این بند جلوه ای بخشیده...جسارتا یه پیشنهاد در مورد مصرع سوم : اگه واژه ی "این" به "اون " تبدیل بشه(ببین اون خاطرات سرد)..اون دوری یی که مد نظر شاعره، بهتر بیان میشه دارم تعبیر خوابام و تو رفتار تومی بینم دارم پای درخت ، سیب و دوباره کال می چینم ...هدف از گفتن"چیدن سیب کال از درخت"..در واقع یه کنایه در مورد نرسیدن به آرزوهاست..اما شاید برای مخاطب عام رسیدن به این مفهوم کمی سخت باشه..و مخاطب نگاهش به همون سر انگشت شاعر بمونه...و نتونه مجاز رو از واقعیت تشخیص بده...اگه مثلا گفته بشه: "دارم از رو درخت بخت/دوباره کال می چینم" دارم می رم از این قصه که دنیایی پر از دردم به این احساس بی مقصد نمی تونم که برگردم ...عبارت "احساس بی مقصد" در تعریف آرزوی محال یا پوچ..خیلی زیبا بود...اما مصرع دوم "که" رو بی مسئولیت می دونم..میشه برای خلاص شدن از اون این قسمت رو به این شکل اصلاح کرد: "دارم میرم از این قصه/از این دنیای پردردم" تو تقدیرو نمی فهمی خیالت گرم این روزاست یکم چشمات و واکن چون حقیقت تو همین روزاست ...نقش "تقدیر" رو اینجا متوجه نشدم...جسارتا اگه گفته بشه"تو حالم رو نمی فهمی..." ، میتونه ملموس تر باشه..و سیر روایی ترانه رو محکم تر کنه همین روزا که دلتنگم با تنهایی هم آغوشم پرم من از سکوتی سرد همین روزا که خاموشم ...."من" اینجا حشوه...و "م" در "پرم" همین نقش رو داره..و تکرار این ضمیر ، تداخل مسئولیت ایجاد میکنه...از طرفی یه حشو دیگه توو این بند وجود داره..."پر از سکوت بودن" و "خاموش بودن" یه معنی رو میرسونن..و از طرفی "خاموش" واژه ای هست که متهم به کهنگیه سکوتی روبه ویرونی میون بغض پی در پی یه دنیا حرف دارم من از آبان تا شبای دی ...قافیه های محکم این بند رو می پسندم..منم مثل دوستمون دلیل استفاده از "آبان تا دی" رو متوجه نشدم شکسته پای این حرفا غرور رو اعتبار من تو تصمیمم رو می دونی برو از روزگارمن ...بند پایانی یه پایان دراماتیک و غافل گیرکننده ست...و اینکه مثل فیلمای ایرانی ، نمیشه پایان رو پیش بینی کرد، ترانه رو جذاب کرده ...ببخشید که بی دعوت پای ترانه تون اومدم و جسارت کردم...لایک 1 تقدیمتون...موفق باشید!♡♡♡♡♡♡♡♡
    • مرتضی رامندی سلام عقیل جان شاید باورش برای خیلی ها بسیار سخت باشه اما من از اینکه هنوز افرادی هستند که نقد صحیح ترانه رو می شناسند وجود دارند هم خوشحالم هم به آینده این سایت امید وار می شم من لذت بردم وقتی دیدم به این زیبایی و رعایت صداقت کلام ترانه من و نقد کردی ، حتما نکاتی رو که از روی احساس وظیفه به پیکره ی ترانه اینجانب داشتی علاوه بر تصحیح در ترانه آینده حتما رعایت خواهم کرد. بله این بند کاملا در مواجه با یک بازه زمانی خاص گفته شده است. دوستار شما مرتضی رامندی @};- @};-
  • نيما سكوت @};- @};- @};- @};- @};-
  • علی اصغر شریفی ترانه زیبا و با احساسی بود توی این بند: سکوتی روبه ویرونی میون بغض پی در پی یه دنیا حرف دارم من "از آبان تا شبای دی" >> متوجه این بازه زمانی نشدم، آیا یه مسئله شخصی و سلیقه ای هست. :-/ موفق باشید. @};- :-)
    • مرتضی رامندی سلام آقای شریفی عزیز ممنونم که به ترانه از دید واقعی نگاه می کنید بله کاملا موضوع در این بند شخصی بود دوست خوب من درود به توجه اصولی و کاملا درست و صادقانه شما مرتضی رامندی @};-