زنگ آخر
باغ ترانه مو خزون ، گُل کرده از سکوت ِ سرد
بی تو نمیشه فصل من ، اینجا بهارو شعر کرد
یه چیزی هست ، یه حسّی که ، دلم ازش خیلی پُره
بدون تو سهمم ازش ، تصوره … تظاهره
بازم که پرسه میزنی ، میون انشاهای من !!
وقتی که دلتنگ تو ام ، مشق چشامو خط نزن
بعد از تو خورشیدو کسی دیگه به اسم صدا نکرد
رو پلک باز پنجره ، مُشت نسیمو وا نکرد
بعد از تو رسم ماهیا ، تُو حوض ، تشنه مُردنه
قرارِ آینه ها با هم ، تن به غبار سپردنه
چقد به آسمون میاد ، اون چادر ستاره دار
یلدای بی سَحَر نشو ، فانوس خوابمو بیار
تُو خواب ، خوشم ؛ آخه چشات وقتی سراغ من میاد
سر به سرم میذاره تا یه جوری از دلم در آد
کلاس درس فاصله ، یه روز تموم میشه ، بخند
دوباره من ، دوباره تو ، یه زنگ تفریح بلند !
دفتر انشامو کی برد ؟! دفتر مشقمو کی بست ؟!
صدای زنگ آخرت ، غرور بغضمو شکست
اینجا تُو اخم آسمون ، بارون یه رویای تره
واژه به آخر که رسید ، ترانه مُردن بهتره