شب
هر شب که از راه میرسه ، ترانه گفتنم میاد
تموم حس های قشنگ ، کنار تو میشن زیاد
شب که میشه دوباره باز ، من و ترانه هام و ساز
تو و چشات و حس ناز ، من و به بودنت نیاز
پلکای پنجره تره ، هر لحظه چشمام به دره
بیای بازمن ماه شبام ، دستای من یادت نره
یادت نره شبم تویی ، زمزمه ی لبم تویی
چشات آرامش منن ، تنها که شم تبم تویی
شب که میشه دوباره ماه ، قایم میشه گوشه ی راه
تموم شب مبهوتته ، واسه لبام شو تکیه گاه
*سیامک*
-
سلام سیامک جان خیلی روون نتونستم بخونم فکر میکنم بیشتر به خاطر این بود که برای جور کردن قافیه ها مجبور شدی جملات رو از نظر آیین نگارشی از عرف خارج کنی مثلا من و به بودنت نیاز یا واسه لبام شو تکیه گاه با تشکر و به امید موفقیت های بیشتر برای شما . . . =D>
مطالب پیشنهادی