چشم خیس
زمستان در نگاه تو پیدا شد دوباره
همین روزاست که غم برمن بببارهغم بی دردی و بی دردیه غم
هزاران درد و چشمانه پر از نمشکوهه روزگارانه پر از تو
نگاهه آخرین،دل کندن ازتومنه پرپر زده از جور دنیا
منه دل خط زده ،غمین و تنهابیا و با نگاهت تازه ام کن
بیا و زندگی را تشنه ام کنز شادیه حضور تو مسرورم، بهاره (فصل)
امیدم، اشک ز تو هرگز نبارهسلام تو مرا دلداده ام کرد
به اشک دیده ات آواره ام کردمن آن مرغ قفس بشکسته ام باز
که میسازم قفس را جای پروازکه زندان نه!! قمار عشق بازیست
هجوم سبز گلهای بهاریست