حبابی روی آب
اون روزا اشتباهی کرده بودم / که دل به عشق تو سپرده بودم
که تو بودی ستاره ی مشرقیم / با تو شروع شد اون تب عاشقیم
روزا و سالا رو با هم می موندیم / ما غصه ی هم دیگرو می خوردیم
منو تا اون دور دورا می رسوندی / تا آسمونا منو می کشوندی
تنها ستارت می شدم اونجا من / یادم می رفت تموم رنجا و غم
ما می شدیم عزیز هم اون بالا / دو عاشقی که نبوده تا حالا
شعر و غزل برای من می خوندی / معنی دوست داشتنو می رسوندی
چه طعم خوبی داشت واسم عاشقی … / روزای خوش – شبای وابستگی
هیشکی نبود تا که بیاد سراغم / من بودم و تو و خدای عالم
اما یه روز دیدم که تنها شدم / رها شدم من به هوای خودم
چی بوده پس رویایی که می ساختیم / هر روزه ما دل واسه هم می باختیم
یعنی همش خوابه و رویا بوده!! / افسانه های دل شیدا بوده!!!
یا که حقیقت داره -رفته بودی / تویی که به من هیچی نگفته بودی!!!؟
حقیقته !! دلت رو زد وجودم !! / منی که عاشقت همیشه بودم . . .