از این اوستای سیاه
از این اوستای سیاه
زرتشت هم بیرون زده
از کوه پایین اومده
تو دره ی طاعون زده
سیزیف از من ساخته
سنگی که روی شونمه
من بید هر بادم ، ببین
دیوونگی تو خونمه
از عاشقی چیزی بگو
چیزی که احساسش کنم
چیزی که هر شب خواستم
از خاطرم پاکش کنم
دنیا همین تنهاییه
بین تموم آدما
چیزی نمی تونه بگه
شعری که رفته تو کما
مهران حسینی
-
هانیه پاکدل سلام دوست هنرمندم، خیلی عالی بود، مرسی و خوش اومدین :-) @};- @};- @};-
-
مهدیه فراهانی چه سنگینه هوایی که تظاهر میکنیم هستیم … دوستای گلم بابت تموم کامنتاتون و دلگرمیاتون از همتون ممنونم صلاح نمیدونم در محیطی که مدیرش در پیام خصوصی من رو تهدید میکنه و بهم توهین میکنه و در حریم پیام های خصوصی من دخالت میکنه بمونم … دوستتون دارم بای
-
مهرشاد میانه ساز سلام خوش آمدید زیبا سرودید تازه شعر تو کما اینه هشیارش چی میییییییییییشه @};- +لایک @};-