پیاده رو های شلوغ

پیاده روهای شلوغ
با یه سری آدم مست
همش دارن میرن ، میان
نمی بینن کی نیست و هست

توی کتاب نقاشی
من اینا رو دیده بودم
الفبای گنگشونُ
از تو دلم چیده بودم

باز یه بزرگراه شلوغ
تو قلب پایتخت دلم
رفت و آمد زیاد شده
به کی باید دلو بدم؟

سر مزار عقل و دل
رفته بودم وداع کنم
روحمو شستم که بازم
از خودم امتناع کنم

تو این چراغ و نور و دود
رنگ محبت که نبود
خیابونام رنگ میبازن
باز زیر گنبد کبود

پیاده رو های شلوغ
خسته شدن ازین زیاد
بودن من ، بودن تو
سکوت کنیم ، بهش میاد

درخت و پارک و چمنا
فقط یه اسم مبهمن
با این بوق و سرصداها
آرامشت رو میبرن

رگ عصبی پاره شد
محبت از قلب ربوده
پدر برای بچه هاش
انگار از اول نبوده

تو این شلوغی گم شدم
کیوسکای پلیس کوشن؟
وسط این خیابونا
گرگا به دنبال موشن

تو این پیاده رو های شلوغ
یکی داره دلو میده
هرزگی های خودشو
تو شلوغی لو نمیده

ازین شلوغی ها باید
با هم دیگه فرار کنیم
هرزگی ها رو بکشیم
شادی رو برقرار کنیم

از این نویسنده بیشتر بخوانید: