ترانه ی خواب

چشماتُو بستم نازنین, حالا به شعرم گوش کن
شب وعده گاه درد ماست, خورشیدتُو خاموش کن

چشماتُو بستم نازنین,آروم آرومم, ببین
زیباترین مخلوق رُو, من هدیه دادم به زمین

درد تموم قرن رُو, روی دو شونم کاشتم
دردی که با خوابیدنت, از رو تنت برداشتم

جاری شدی توو اشک شب, جاری شو توو تندیس من
از تو چی مونده جز خودم, جز آستین خیس من

آیینه دلسنگه ولی , حرف درستوُ می زنه
وقتی که لبخند منوُ, از رو خودش خط می زنه

چشماتُو بستم نازنین, حالا به حرفم گوش کن
شعرای من بی طاقتن, آهنگتُو آغوش کن

چشماتُو بستم نازنین, غمگین و آرومم ببین
زیباترین مخلوق رُو, من هدیه دادم به زمین

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/6396کپی شد!
1198
۳۴