غربت

روزگار سرد و خاموشی همین امروزهِ امروزه

تو می نوشی می و لبخند نمیشینه روی لب هات

سرو پا خنده هم باشی

نمیشه باورم شادی

گناهِ ما چی بوده که شدیم آواره ی لبخند

صدای درد و بی حالی سر و پامون و پر کرده

شکستیم تا تَهِش با هم

نمیگیریم یکم عبرت

میریم تا ته پی غربت

تو ماه شب بودی یک روز

حالا چی شد؟ شدی مبهم

نشستی کنج حوض غم

بیا پاشو بگیر دستم

بریم با هم  به جنگ غم

شکفته شه گل لبخند

بِره روزای باروتی

تموم شه سختیه غربت

ندارم تا بِ اشکاتو

بزن لبخند که رنگی شه جهانِ من

نشه پرپر گل سرخ و سپیدِ من

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

  • سوگند باران مرسی از راهنمایی همه شما دوستان @};-
  • یاسمن شکفته درود دوست گرامی @};- با نهایت احترام به نظر جناب بهمن؛ و خانم دهقانی من این سروده ی شما رو خیلی دوست داشتم... حتی اگه اسمش ترنه نباشه ، باز هم به نظرم زیبا سرودین و خیلی با احساس... از تصویر سازی هم بعضی قسمتا خیلی خوشم اومد... شخص من روی قافیه و وزن در ترانه خیلی حساسم!! اما برای این مورد چون از ابتدای کار ریتم وزن مشخصی رو در نظر نگرفتین و فقط آهنگین سرودین فکر نمی کنم بشه ایراد گرفت که چرا وزن یا قافیه مشخص نیست.. و البته با جناب آقای بهمن هم موافقم در این رابطه که این سروده رو شاید نشه (ترانه) به حساب آورد... اما با این احساس زیبایی که دارین، حتما با مطالعه ی وزن و عروض و آگاهی بیشتر از کلماتی که هم قافیه هستن، در آینده ترانه ی خوبی ازتون می خونم @};- سربلند باشید @};-
  • پگاه دهقاني درود دوست عزیز خوش اومدی با نظر حسام جان موافقم جسارتن کار بدون ریتم - وزن و قافیه بود بیشتر به نوشته ی ادبی شبیه بود تا ترانه به امید خوندن کارای بهتر از شما @};- @};- @};-
  • حسام بهمن سلام. ورودتونو تبریک میگم. من وزن مشخص یا آهنگ مشخصی واسه خوندن کارتون نداشتم و به همین دلیل با یک سری تصویر رو برو بودم که گاهی و فقط گاهی خوب بود.قافیه هم که اختیاری استفاده کردید. روی چی باید حساب کرد وقتی به متنی میگن "ترانه"؟! اگه صرف احساسه یا به قول دوستان بی منطق مون، اگه هنر هیچ قاعده ای نداره پس چرا این متنو ستونی نوشتیم؟! میشه پشت سر هم با نقطه یا ویرگول مثل یه نثر نوشتش دیگه! رعایت اصول ابتدایی شمارو از همین ابتدا رهنمایی میکنه تا در مسیر درستی قدم بردارید. سلامت باشید.
    • یاسمن شکفته درود آقای بهمن نظر من رو به هیچ وجه بر خلاف فرموده ی خودتون در نظر نگیرین.. فقط عقیده ی شخصیه من بود/ همین @};-
      • حسام بهمن عرض سلام خدمت شما خانوم شکفته. نمی دونم چرا من هرجا نظری در مورد وزن و قافیه میذارم دوستان به خودشون می گیرند! در اینکه شما در سایت جزء اون دسته اید که شکی نیست اما من خطابم به صاحب این ترانه س و نه دوستانی که نام بردم. حتما در صفحه ترانه شما و اون دوستان مثل همیشه نظرات خودم رو بیان می کنم. سپاسگزار. ضمنا در کامنتی که خودتون گذاشتید اعتقاد دارید همه چی ok هست اما باز در پایان توصیه می کنید دوست مون مطالعه کنه عروض و وزن رو! اگه نیازی نیست ،مطالعه هم نیازی نیست بزرگوار! سلامت باشید. @};- @};- @};-
      • یاسمن شکفته سلام دوباره آقای بهمن.. من از نظر اینکه ترانه باید وزن و قافیه پردازی خوب و به جا داشته باشه به شدت با شما موافقم و هیچ مخالفتی با نظرات شما ندارم و جسارت نکردم/ فقط به این دوست عزیز گفتم که سرودشون با احساسه، و شاید اگه روزی بخوان ترانه بگن این احساس ،نقطه قوت خوبی در ترانشونه به این شرط که وزن و عروض رو مطالعه کنن. من هم روزی دوست داشتم ترانه بنویسم اما مستقیم از خود ترانه شروع نکردم و به مرور فهمیدم ترانه چی هست/ فرموده ی شما درست و منطقیه. @};- سربلند باشید @};-