از تو کم می شم

من از روزای با تو,از این دلشوره کم می شم         از این تنهاییه با تو,از این فاجعه رد می شم

از این احساس بیمارو,از این حال و هوا خستم        من و تو بی همم خوبیم,کجای قصه پیدا شم؟

کجای قصه برگردم,به حسی که به من دادی          منو غرق خودت کردی,که سیراب از عذابت شم

دیگه این خونه زندونه,شکنجه از تو میبینم            یه احساسی به من میگه,پر از احساس تشویشم

تو با من زندگی کردی,تو ام درگیر این حسی        همیشه مات تو بودم,ولی این بار فقط کیشم

بذار گم شم توو بی راهه,که بن بستی تو این راهه    میدونم بی تو می میرم,ولی با تو فلج می شم

 

از این نویسنده بیشتر بخوانید: