لبخند!
تواین شب که درگیر حست شدم
هوام به نفسهات لبخند زد
نگات بی تفاوت به احساس من
چشامو به تاریکی پیوند زد
غروری نمونده بخوای بشکنی
بدون زخمیه هر بهونه ت شدم
با اینکه بدی میکنی با دلم
ببین باز دوباره دیونه ت شدم
کنارمنی اما فکرت کجاست؟
کنارتوئم محو دنیات میشم
واسه من دریغ میکنی خندتو
ولی من هنوزم به تودلخوشم
چه سخته کنارم بمونی ولی
بادرد سکوتم ،شبم بگذره
ببین بغض من ازتو شاکی شده
چشام خیلی وقته باگریه تره
چرا سهم من ازتو بی رحمیه
چرا باورت نیست حالم بده
نمیخوای بفهمی هنوز عاشقم
بگوچی سر عشقمون اومده
-
اومدم دوباره کارتو خوندم خواستم دوباره لایکت کنم نشد @};- @};- @};- واقعا قلمتو دوست دارم :-x خیلی دوست دارم نگاه ت و نقدت همراه ترانه هام باشه نظرت برام ارزشمنده @};- @};- @};-
-
سلام خانوم قدمگاهی گرامی ترانه خوبی بود و اما در ابتدا هوام به نفسهات لبخند زد // وزن به هم خورد و مثه این بود که همون اول استارت ماشین خاموش شد //مثال ساده// ترانه رو دوست داشتم @};- روان و قابل ارتباط بود @};- @};- موفق باشید :-)
-
به... ببین کی اینجاست؟! :-x حال شما مریم گلی؟ خوش میگذره که ایشالا؟ ترانه ت قشنگ بود،آفرین! (میگما جایی که کلاه قرمزی نباشه حال نمیده،نه؟ ;)) ) میدوستمت و میبوسمت :-x
-
زيبا بود مرسي @};- @};- @};-
-
سلام مریم جان.. بهت تبریک میگم چه حس زیبا و نابی داشتین.. لذت بردم +لایک @};-
-
با اینکه بدی میکنی با دلم ببین باز دوباره دیونه ت شدم @};- thats good @};-
-
بگوچی سر عشقمون اومده سلام مریم خانم مرسی از ترانه ی خوبت @};- =D>
-
زیبا بود.لایک++ @};- خوشبختم از آشناییتون. @};- @};-
مطالب پیشنهادی