زبون سرخ

سکوت صفحه صدام پرشده تو طلوع شب

شب سیاه ما دیگه چپونده حرف رو پشت لب

طلوع صبح منتقم یه وقتی بود و دیگه رفت

ظهورخال ساقی هم یه مکثی بوده توی تب

یه عکسی مونده واسه ما با یه نما از دل صبح

عکسی که نگاتیو اون حرومه و مایه قبح

قامت سرو ما دیگه پوسیده از ریشه و جاش

شاخه شاخه شکسته و چهره به چهره خشخاش

ابرسیاه مست ما میترسه بارون بباره

تا واسه هر قطره از اون،تعهد بده دوباره

تیر برق نحیف ما گمه تو کوچه باریک

اون طرف یه پل چوبی بالای یه جوی باریک

خونابه های چرک شهر فواره زن توی اون جوب

هرکی که روی اون پُله،جدا از جوی و خوبِ خوب

همه در حال فرارن از تصویر توی آینه

طرف خودش رو ندیده، می بینه از بقیه سایه

احسن ترین ازدواج عقد یه دختر صغر

خیام و خاک فلسفه اش منوطِ به زیر کمر

پروپاگاندای خودم خلاصه شده توی هیچ

کشور دوست و همسایه میفرسته فردا ساندویچ

نیکوتین خون رگم رسیده به بالای صد

زبون سرخم قطع شد و حرفاشو تا آخر نزد

خودم و به خواب میزدم تا این تاریکی بند بیاد

بیدار که شدم خودمو باقی رو دیدم توی خواب

…………………………………………………………………………………………………………….

دوستان این متن یکی از آهنگامه …..لینک خود آهنگ رو هم میذارم و خوشحال میشم که دانلودش کنید و گوشش بدید و هر نظر و انتقادی هم که داشتید بی پروا بهم گوشزد کنید…

 

دانلود فایل صوتی

پایدار و پیروز و پاینده باشید…..

از این نویسنده بیشتر بخوانید: