تیتر

این ترانه از کارای قدیممه امیدوارم بپسندید

تیتر روزنامه ی دیروز                     مردی کز کرده به دیوار

خسته از گدایی نور                          وحشت از حلقه ی تکرار

توی چشمای سیاهش                         گم شده واژه ی امید

یه ترازو روبه روشه                       داد زدن محکوم مرگید

تیتر روزنامه ی امروز                    مردی پای چوبه ی دار

یادگاری واسه بچه ش                      فیلم فردین و یه گیتار

دو سه قطره اشک سرد و                  یه تبسم از سر درد

یه خداحافظی تلخ                            نفس های آخر مرد

تیتر روزنامه ی فردا                       بچه ای گرفته هاری

زیر اون نوشته بودن                       دختر و پسر (( فراری ))

 

https://www.academytaraneh.com/44106کپی شد!
1130
۱۴

  • حسام بهمن سلام. مضمون و شروعشو دوست داشتم.آفرین. سلامت باشید. @};- @};- @};-
  • میترا موسوی درود جناب مرضات کاره زیبایی بود با اینکه قدیمیه می پسندم @};- @};-
  • عباس غلامی مقدم زیبا بود امین عزیز ولذت بردم @};-
  • فرزاد كشاورز زيبا بود دوست من وموضوع كار خوب بود ولي در پرداخت كمي ضعيفبود موفق باشي وپرترانه
  • مجید صادقی سلام امین جان دوست خوبم خواندم ترانه زیبات رو و از نظرات استادان عزیز علیرضا و فریبای مهربون استفاده کردم موفق باشی دوست خوبم
  • فریبا سید موسوی سلام امین عزیز ..آفرین شروع ترانت خیلی عالیه ولی توو ادامه پایان بندی مناسبی نداره توو مصراع..یه ترازو روبه روشه داد زدن محکوم مرگید کمی ضعف تالیف حس می کنم و با اجازت یه کم دستکاریش می کنم توی چشمای سیاهش گم شده واژه ی امید وقتی به قاضی نگا کرد توو خودش خم شد و لرزید. یا انگاری مرگ شب و دید ...که با توجه به مصراع بعد و( تیتر روزنامه ی امروز) هماهنگی هم داره که البته اگه تیتر روزنامه ی فردا بود بهتر بود دوبند آخر ترانه با بدنه ترانه هماهنگی خوبی نداره و همونطور که قبلن گفتم این دو مصراع مستقل هستند و ارتباط عمودی با ترانت برقرار نمی کنه و بهتر بود که پایان رو هم با پایان زندگی همین مرد مرتبط می کردی و چون قبلن ازتون اجازه گرفتم جسارتن این بیت رو پیشنهاد می کنم تیتر روزنامه ی فردا.... یه گزارش ِ عجیبه توی تحریف حقیقت .....مرد ِ ما خیلی غریبه که البته با توجه به موضوع ترانه و مسئله ای که برام توو پیام گفتید می تونه پایان بندی مناسبی باشه ..در کل کار خوبی بود وبرات آرزوی موفقیت می کنم @};- @};- @};-
  • علیرضا روشنی خوشحالم که اولین نفری هستم که نظر میدم. امشب اولین باره توی این یکسال که من نفر اول کامنتها هستم و حالا میبینم نفر اول شدن چه حسی داره :-) امین جان ترانه ی قبلی که دیشب ازت خوندم منو واداشت تا گزینه ی ادامه رو بزنم و ترانه هاتو دنبال کنم. اونطور که تو کامنتای ترانه ی قبلی از دوستان خوندم متوجه شدم ترانه سرای قابلی هستی و اونطور که دیدم دوست داری جریان ساز باشی. مضمون این ترانه فوقالعاده بود ولی خوب بهش پرداخت نشده بود.البته خودت اولش گفتی که قدیمیه و شاید دلیلش هم همینه چون ترانه های قبلیت بسیار قوی تر ازین کار بودن. شاید بخاطر قدیمی بودنش نقد این ترانه درست نباشه ولی یه اشاره ی کوچیکی میکنم به ضعف تالیف های زیادی که در این اثر مشهوده یادگاری واسه بچه ش فیلم فردین و یه گیتار میخواستی مثلن بگی که فلم فردین و گیتار رو برا بچه ش یادگاری گذاشته یا یکی دیگه این یادگاری رو میده به اونها؟ یادگاری واسه بچه از طرف کیه؟ و فیلم فردین و گیتار چه ربطی بهم دارن؟ "محکوم مرگید" یاد اشعار ایرج میرزا افتادم مثل "مردم همه می جهنمیدند" . ولی زبان محاوره ی ترانه ت جای این زبان بازیها نیست... و بند آخرت که بازهم همه چیو نیمه تموم گذاشته... هاری؛ فراری؛ ولی خب گفتم که قدیمی بودن این کار میتونه توجیه این نقدها هم باشه. روزهات بهاری @};-
    • امین مرضات ممنون علی این ترانه رو فکر نمی کردم اجازه انتشار بدن درسته اشکالات زیاده توش بخاطر اولین تجربه های ترانه نوشتنمه واسه اون قسمت که گفته بودی یادگاری (منظورم میراث مردی که محکوم به مرگ شده) برای فرزندش جوانمردی (فردین ) و همچنین گیتار که توضیحش باشه برای قضاوت دوستان در پایان بچه ای گرفته هاری (نماد خشونت و نا آرامی ذهن بچه ای که مرگ پدر رو دیده ) فراری هم نگاهی به دنیای امروز از نگاه راوی ترانه امیدوارم منظورمو گرفته باشید دوست عزیز از این همه محبت که بهم دارید سپاسگذارم