اخطـــار
می نویسم دوباره با اخطار
از تمام و کمال این تکرار
از غزلگردی شبانه من
مرکزی بودنت در این پرگار
صندلی زیر پای من محکم
او خبر می دهد ز چوبه دار
شاید از ادعای ماندن تو
یک غزل مانده و کمی اصرار
چشم هایت حقیقتی روشن
حرف هایت دروغ بی اقرار
کج نهادیم خشت اول را
تا ثریا رود کج این دیوار