بهار چی شد
دیگه هیچکی نیست بگه بهار چی شد
شبای بلند انتظار چی شد
کی بود از غبار جاده ها گذشت
ندونستیم عاقبت سوار چی شد
**
خیلی وقته اینجا بارون نمی یاد
به خونه یه عمره مهمون نمی یاد
دیگه یاس هوای بودن نداره
خنده رو لبای گلدون نمی یاد
**
غمی نیست تا دلی از خدا بگه
قصه یه یار آشنا بگه
واسه درمون دلای پاییزی
نمی دونم کی باید دعا بگه
**
شب تاریکه و فانوس نداریم
دختر یاسو چرا دوس نداریم
بی ستاره های آسمون عشق
چیزی جز ناله و افسوس نداریم
**
شبا با خیال تو خواب ندارم
آسمونی بی تو تو مهتاب ندارم
توی این زمستونای بی پناه
حسرت مهره و آفتاب ندارم
**
بارشو بسته مسافر عزیزم
می پره مرغ مهاجر عزیزم
غروب پاییزه و وقت سفر
می مونه جاده و شاعر عزیزم