عروسک خیمه شب ..
انگار دیگه چشمای تو ، هوای بارون نداره
ابر نگات تو این روز ، سفر به کارون نداره
چرا بهم راست نمی گی ، مسافر دلت کیه
همسفرت تو این روزا ، رفیق زندگیت کیه
دروغ نیار جواب نده ، فقط بزار سکوت باشه
شاید بشه تو این سکوت ، حقیقتا دیده بشه
گم شدی توو خیال خام ، راه عبور این طوری نیست
تو این مسیر روبروت ، هیچی بجز جدائی نیست
می خوای بازم تنها باشی ، رفیق نیمه راه باشی
عروسک خیمه شب ، هر شب یه جا براه باشی
عروسکا هم بازیند ، بازی یه روز تموم میشه
عروسک تازه ایی باز ، تو این بازی نشون میشه
عروسک تازه ایی باز ، مثل خودت بازیگره
آخر قصه ها رو کی ، مدعیه که می بره
انگار که راه عاشقی ، یه راه رفت حتمیه
دل که بخواد پر بکشه ، جلو راهش و کی می گیره
حسین خزایی