چقد بهت بدکردم ُ…
دَسام داره می لرزه وببین دیگه ته کشیدم
ترانه هام تموم شدن به آخر خط رسیدم
صدای پاشُ می شنوم فرشتمه، مهمونمه
میخواد که راحتم کنه تیغ ِ رگ ِ زمونمه
دلم میخواد بهش بگم اون آخرین ترانه مو
انگار داره تمومه میشه قصه ی عاشقانه مو
چقد بهت بد کردم ُبه اون دل ِ معصوم تو
هنوزمم خاطرمه غم ِ چش ِمظلوم تو
فقط بهش بگید منو رهام کنه ببخشَـتـَم
من دلشو شکستمُ، آتیش میشه آخرتـَم
هیچ وقت نشد نامه بدم حقیقتُ بهش بگم
بگم چقد پشیمونم ؛ بگم هنوز یه عاشقم
سردی زده به این تنم، این نفسای آخره
میخوام برم راحت شمُ، اینجوری خیلی بهتره
امون بده خدای من دلم پره سوزه و غمه
خوب میدونم رفتنیَم، فرصتمم خیلی کمه
صدا میاد از آسمون مهلت من تموم شد و
کاری ازم بر نمیاد من موندمُ با غم تو
من موندندمُ غم توو، همیشه تـُو برزختـَم
کاشکی منو ببخشی زندونی ِ دوزختـَم
تمومه بی تو بودنم شد میخ داغ ِاین تنم
اشکات شده مثه اسید پاشیده تواین کفنم
انگار دیگه اسیر شدم اسیر این شعله ی شوم
منودیگه دوس نداره آتیش زده به آرزوم
دوستان عزیز لطفا نقد کنید
محتاج یاری سبزتان هستم
باتشکر از حضور همه ی شما…
-
خیلی طولانی بود، خیلی ولی خوندمش و خوب بود ممنون @};-
-
نقدو که دوستان انجام دادن :-) :"> ولی من هم فضاشو دوس داشتم هم ازمصراع اول و دیگه ته کشیدم خیلی خوشم اومد =D> =D> @};-
-
سلام پرویز جان...نقد باشه واسه یه شعر دیگه ت و در ضمن در جایگاه نقد شعر نیستم...شعر زیبایی بود ولی می تونستی هم بیشتر معنیشو برسونی هم ابیاتت خیلی زیاد بود..ممنونم دوست عزیزم @};-
-
سلام جناب کدخدایی من از ترانه ی زیبای شما لذت بردم نقد و می سپارم به اساتید @};-