چشمای ناز
وقتی چشای ناز تو، با غمزه باز می کنی
طبق طبق ترانه رو، با عشوه ساز می کنی
راه رفتن و فکر و صدات، اشکای روی گونه هات
عشقو به یادم میاره، فدای اون قدّ و بالات
کی میشینی با خنده هام، توی چشات زل بزنم
ناگفته های دلمو، با گریه هام بهت بگم
مگه میشه تنها شد و ، از دوریات گریه نکرد
مگه میشه بی خنده هات، زنده بود و سکته نکرد
…
تقدیم به همسر عزیزم آزیتا خانم که همه ی عشقمو مدیونش هستم