ساعتا
ساعتا قاتل جون من می شن
وقتی که رفتن تو یادم میاد
وقتی که پنجره ی بسته ی شب
رنگ اون روزای روشن و می خواد
عکست و خنده ی گوشه ی لبات
گریه ها و بغض و حال بد من
ساعتای درد و سیگار و عذاب
آخرش قرصا به دادم می رسن
تو همیشه ساعتت کوک می شد
رو دقیقه ی بد نیومدن
فکر نمی کردی اگه نیای بازم
گریه جون می گیره تو چشای من
پاندول درده که هی می ره میاد
تو جدال سخت بین روح و تن
شعر چشمای تورو داد می زنه
تیک تیک ساعت تنهایی من
فکر این که اون چشای مهربون
قلب کی رو داره عاشق می کنه
توی این دقیقه های وهم و درد
تیشه به ریشه ی دنیای منه
تو همیشه ساعتت کوک می شد
رو دقیقه ی بد نیومدن
فکر نمی کردی اگه نیای بازم
گریه جون می گیره تو چشای من
بیت بیت غزل و ، بیا بگم
چه جوری و از کجا شروع می شه
بین جمعیت تنهایی ، عشق
یه شبه تب می کنه شیوع می شه
راز چشمای شب و ، بیا بگم
که چه جوری یه شبه پیر می شه
تو هوای شرجی دلتنگی
ساعت گریه نفس گیر می شه
تو همیشه ساعتت کوک می شد
رو دقیقه ی بد نیومدن
فکر نمی کردی اگه نیای بازم
گریه جون می گیره تو چشای من