شعر هَوَس

هَوَس

این دلی را که نگه داشته ام تنهایش کاش یک بار به یک بی همه کَس میدادم

کاش یک بار دلم را به هَوَس میدادم
به همین میوه ی ممنوعه ی گَس میدادم

فارغ از خوب و بدی این دل سرگردان را
به نگاهی که شرور است و مَلَس میدادم

سیب حوّای هَوَس را که گرفتم از تو
میگرفتم و به آنی به تو پس میدادم

این دلی را که نگه داشته ام تنهایش
کاش یک بار به یک بی همه کَس میدادم

در غرور و خفقانی که خودم ساخته ام
چند ماهی به خودم کاش نفس میدادم

این چه رازیست که آزاد ولی تنها باش
کاش یک بار فقط تن به قفس میدادم

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/115263کپی شد!
279
۱
۱

  • پیام عبداللهی لذت بردم "سیب حوّای هَوَس را که گرفتم از تو میگرفتم و به آنی به تو پس میدادم این دلی را که نگه داشته ام تنهایش کاش یک بار به یک بی همه کَس میدادم"