مرز جنون

خوب که نگاه کنیم، یه کسایی رُ کنارمون داریم که واقعاً با بودنشون هستیم اما با بی توجهی اونا رُ توی دنیای خودشون رها کردیم و غافلیم از اثری که توی زندگیمون دارن و نبودشون نبودِ ماست
فقط یه جمله یا یه نگاه محبت آمیز…

دوست داشتنت
داشتنت
تنت
اما
تنت
داشتنت نیست
بدونِ دوست داشتنت…

یه روزی به مرز جنون می رسم
تو رُ دارم اما ندارم، چرا؟
گلوم پر شده از “دوست دارم” و
همش پا رو حلقم می ذارم، چرا؟

تو هستی ولی توی دنیای شعر
تو هستی ولی نیستی پا به پام
تو هستی نفس می کشی پیش من
تو هستی ولی بودنت رُ می خوام

آره فرقِ بین تو و بودنت
مثه فرق یه قطره وُ بارونه
شاید لمس این سخته اما آره
یه عاشق فقط اینو خوب می دونه

مگه می شه باشی، نبینم تو رُ؟
مگه می شه باشی نکوبه دلم؟
ببین حال و روزم توو دست توئه
فقط وقتی می خندی خوبه دلم

یکی روز و شبهاشو توو فکرته
همون که بی عشق تو خوشبخت نیس
با تردید نگاهم نکن لعنتی!
تو عشق منی باورش سخت نیس.

#مهدی_دمیزاده

لینک کانال تلگرام اشعار :
@MehdiDamizadeh
https://t.me/MehdiDamizadeh

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/112244کپی شد!
374
۴
۱