بت شکن
توو این حالت منو دستگیر کردن /// کنار نعشتو..چاقو توو دستم
به قاضی گفتم این فتانه بت رو /// خودم ساختم..پرستیدم..شکستم!
توو دنیای عجیبی که عدالت /// اسیر پنجه ی اوهام میشه
یکی آتیشو باغِ گل میبینه //// یکی بت میشکنه..اعدام میشه!
زدن تیتر دروغی:مرد شکاک /// شریک زندگیشو کرد شقه
شماها از خدا .. اما من از مرگ /// نمیترسم جماعت..مرگ حقه!
خیانتکار بودی یا نبودی؟ /// منو دق میده آخر این خیالات
چه تلخه منتظر بنشینه قاتل /// که مقتولش بیاد روزی ملاقات!
توو این سلول تنگ انفرادی /// که پاییزی ترین جای زمینه
غروبا مثل قبرستونه زندون //// مسلمون نشنوه..کافر نبینه!
همون بهتر که از دنیای بیتو /// نصیبم خاک سرد گور باشه
فقط ترسم از اینه که مبادا /// مزارت از مزارم دور باشه!
هنوز دیوونتم بدجور..هرچند /// شکست از بیوفائیهات پشتم
منو هر روز میکشتی..ولی من /// تو رو تنها فقط یکبار کشتم!
یه روزی روزگاری عاشقی بود /// که بی اندازه شد اندوه و دردش
طناب دارو میبوسید وقتی /// به خون آلوده شد دستای سردش
وصیت میکنم شبهای جمعه /// که روح مرده ها بیتاب میشه
بذارن تکه ای یخ روو مزارت /// شبیه من ببینی آب میشه!
درود بر دوستان عزیز اکادمی ترانه
بعد از مدتها دوری
با این ترانه ی قدیمی خواستم حضوری دوباره داشته باشم در محفل همیشه سبزتون