یه جاده رو به غروب
تو خوب باش حال بدت به من سرایت می کنه
هر درد تو هزار بار منو اذیت می کنه
دنیای من از رنگ من سیاه و انتخاب کرد
سفید من رنگ باخت و هیچ کی اعتنا نکرد
اینجا کسی صدام نزد انگار من نامریئم
انگار نه از جنوب نه غرب نه از شمال شرقیم
من از جهانی دور وپوچ از مردمان بی صدا
از آدمای مغرور و زیاد از حد بی اعتنا
من با نگاهی آشنا دنبال تو میگردم
دنبال تو تا که بگم قد یه دنیاست دردم
دنیای من تاریک و سرد و بی صداس
یه جاده رو به غروب یه جاده بی انتهاس
اینجا کسی برای من هیج ارزشی قائل نشد
چشمم به دیدن چشات هیچ وقت نائل نشد
کیمیا گلستانی