کعبه احساس(کاندید مسابقه دکلمه )

سکوت بی کسی هایم

مرا اندر میان خاطرات تو صدا می کرد…

کنار باغ تنهایی

گل نیلوفری رنگ خیالت را جدا میکرد….

 

به یاد چشم زیبایت

ز چشم سرخ رنگم اشک می رویید

وز جای پای بوسه هایت می گذشت آرام

وتا آن لحظه ای که قلب خیسش را زمین بر هم زند محکم

به چشمانی که با یاد تو بارانیست نگاه می کرد…

 

تو میدانی که قلب من

که نبضش با نفسهایت گره خورده

تورا تا آااخرین لحظه، صدا میکرد…

 

نرو…!!! برگرد…!!!

به قلبی خسته و هیران

به تشویشی که شد توفان

بیا و بشکن این هجران

همین چشمان غمبارم که از دوری شده باران

کنار جاده های عشق

میان ارغوانی ها

برای سبزی جای قدمهایت دعا می کرد…

 

در این تنهایی ممتد

شدم پروانه می گردم به گرد کعبه معبود

گهی در مستی و رویا

ک میسوزد پر وبالم…

به لبخند تو میخندم…

و میبارم … و میگریم …

چرا در لحظه آخر

ودر آن لحظه منفور

دوچشمم از تو برچیدم

و قلبت را ترک دادم

ودستت را رها کردم…؟

اسیره لعن و نفرینم

که من با تو چه ها کردم…

 

برایش چله میگیرم

و میبارم … و میگریم …

وهر فصل کار من اینست …

پس از آن لحظه منفور

پس از آن لحظه در عمرم پره از زخم طوفانم

پس از پاییز گم گشتن

که شد سر خط پرگارم

دلم در فصل تکرار است

من عمرم بی تو یک خط است .

خطا کردم گناه کردم و عمرم را تباه کردم …

 

میان قطره مهتاب

دو چشمان تو را دیدم

تو را هر لحظه در آن لحظه های عاشقی هایم پرستیدم

میان سینه چاکم

تورا چون کعبه عاشق

از این عالم جدا کردم

پرستیدم پرستیدم پرستیدم

برای خود خدا کردم…

 

 

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/104118کپی شد!
837
۲
۱

  • محمد حاجي نتاج سلام جناب یاری عزیز سپاس از اینکه بزرگواری کردید و این کارو خوندید و همچنین از کمکتون حرف شما درسته ولی منظور چیز دیگری بود که اگر طوفان استفاده میشد غلط بود توفان لغت نامه دهخدا توفان . (اِ) شور و غوغا و فریاد و صدا و غلغله ای که از ازدحام مردم و یا جانوران درافتد و غرش و خروش دریا وتندباد و باد شدید و طوفان . (ناظم الاطباء). بعضی طوفان را معرب توفان دانسته اند که در قاموس گفته باران سخت و آب که از زمین برآید و هر چیز که غالب و سیارباشد و همه را فروگیرد. در این صورت طوفان بادی نیزممکن است چنانکه بعضی منجمین در بعضی اوقات حکم کرده اند. (انجمن آرا و آنندراج ، در ذیل توف ). ... نعت فاعلی از توفیدن به معنی فریادکننده . غران . ولی طوفان عربی از ریشه ٔ دیگری است . رجوع به طوفان و لغات دخیله ٔ قرآن تألیف جفری شود. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). طوفان هم که معنیش رو میدونیم "به تشویشی که شد توفان" منظور پریشانی و اضطرابی است که تبدیل به فریاد و غوغا شده "پس از آن لحظه در عمرم پره از زخم طوفانم" منظور این بود که لحظه ای از فصل های عمرم در طوفان و سیل زخم خورده که همون لحظه جدایی است.
  • علی یاری سلام آقای نتاج زیبا بود یکجا فکر میکنم اشتباه تایپی داشتید و طوفان رو توفان نوشته بودید موفق باشید