جنون مزمن

میون مه صبحگاهی
لب ساحل قدم میزد
همه تشویش عمرم رو
با لبخندش بهم میزد

میون موج و طوفانم
میدیدم خیلی خونسرده
یه زن بود اما فهمیدم
واسه خودش یه پا مرده

همونجا بود که قلبم رو
به اون زن هدیه میدادم
منو تسخیر عشقش کرد
تووی خوب دردی افتادم

نگاهش خیلی زیبا بود
یه ارامش طوفانی
چه عکسایی گرفتیم با
همو کشتی یونانی

نگاهش عمق دریا بود
منو غرق چشاش میکرد
ولی ازش میترسیدم
یکی انگار صداش میکرد

یه شب از پنجره دیدم
رو سطح موج ایستاده
صدام میزد و اطرافش
یه کوه موج و تندباده

میدیدم خونه دریا شد
اتاقم عینه گردابه
من از خوابم پریدم باز
رو میزم قرص اعصابه

جنونم مزمن باید
به فکره چاره ای باشم
تو رو دریا گرفت از من
یکاری کرد که تنها شم

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/98930کپی شد!
911
۱۱
۱

  • محمد قاسمی (شاهد) سلام دوست عزیز. خیلی فضای خوبی داشت کارتون.پایانش هم خوب بود. ممنون از اشتراک کارتون. شاد باشید.
  • ترانه محتشم با سلام ، ترانۀ ای که سرودید ، ذهنِ شنونده رو به سویِ موج و دریا به پرواز درمیاره....بسیار زیبا.... موفق باشید...
  • علی اصغر شریفی خیلی ترانه خوبی بود، آفرین روایت کارتون و حس و فضاسازی رو که ساختید دوست داشتم. از لوکیشن لب ساحل و دریا شروع شد و در نهایت ؛در واقعیت و بیداری اشاره به حادثه و اتفاقی میشه که مسبب و بانی اون همون دریا بود. فقط در این قسمت کار: ولی ازش میترسیدم>>> یک مقدار لحن خوانش تغییر میکنه ، شاید میشد به جای کلمه "ازش" از کلمه بهتری استفاده کرد که هم لحن و ریتم خوانش بهتر بشه . در ضمن کاربرد اینگونه کلمه (ازش) کمی از زیبایی کار کم کرده و بیش از حد کار رو سمت محاوره خودمونی میبره. و یا در این قسمت: تووی خوب دردی افتادم>>> شاید برای کلمه "درد" ، در ادامه؛ دچار شدن و یا مبتلا شدن بهتر و هماهنگتر و همچنین ملموس تر باشه ، تا بگیم "توی درد افتادن"، شاید میشد برای فعل افتادن ، از تعابیر بهتری بهره برد . مثلا: توی خوب دامی افتادم و یا..... که اون دیگه برمیگرده به هنر و سلیقه شما. در کل میتونم بگم یک کار خوب ازتون خوندم و لذت بردم. *موفق باشید*
  • بانوی ترانه های عاشقانه-ژیلاقنبری سلام انشاا..روز به روز کارای قوی تری از شما بخونیم.ممنون
  • شهاب حسینی ترانه خوبی بود /ضربه خوبی هم داشت ولی در فضای خیال انگیز ترانه این بیت : یه زن بود اما فهمیدم واسه خودش یه پا مرده همونجا بود که قلبم رو به اون زن هدیه میدادم زیاد مورد پسند من نبود البته ممکنه دوستان نظر دیگه ای داشته باشند
    • محمد قربانپور سلام اقای حسینی.ممنونم از وقتی که گذاشتین.روایت داستان همونطور که میدونید توو خواب اتفاق می افته.و این اشنایی در واقعیت کنار ساحل که در بیت اخر هم اشاره میشه بوجود اومده.بله بحث سلیقه هم وجود داره.بازم ممنون
  • ميروحيد هاشمپور ترانه زیبایی بود .... منتظر ترانه های قوی تری از شما هستم