"غرور سرد"

یه چیزی توی قصه مون گم شده
که هی داری دنبال اون می گردی
چشمای تو زل می زنه تو چشمام
همیشه تو یه کهکشونه دردی

نفس بکش تو باغ سبز رویام
دستاتو تو دستای من بگیروو…
یه لحظه حس کن, دل من می لرزه
دیوونه واسه عشق من بمیروو…

شیشه ی این غرور سردو بشکن
دلم می خواد فاصله ها بمیرن
بنفشه های خشک توی گلدون
باعشقمون دوباره جون بگیرن

من ازتب جنون تو می ترسم
تو مثل یه فکر پراز فریبی
بیا که پیدا بکنی حسمو
بیا ببین چقد واسم عجیبی!!!

مثل تواینجا دل من شکسته
بغل بگیرش عشق اتشینم
بیا نترس ازحرارت اون
بزار که من حس تورو ببینم

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/89951کپی شد!
1028
۲۷

درباره‌ی کوثر عابدی

من دختری ازدیار سرسبز سوادکوه هستم کارشناسی ارشد فقه و حقوق، علاقمندبه شعر و ترانه... *من یک تیرماهی هستم احساسی سرشار، خیالی پرازحسرت، وامید به پرواز شکوهمندی دارم... facebook.com/kosarAabedi 2213instagram.me//-.kowsar_abedi_72@https://telegram.me/Kowsar