حلالیت
حلالم کن دم رفتن
حلالم کن بد اوردم
یه روزایی از این تقدیر تووی تنهاییام مُردم
حلالم کن که احساسم
یه وقتا حس تلخی بود
دارم میرم دم اخر جلو چشمات کم اوردم
غرورت رو شکستی تا
بسازی لحظه هامونو
ندونستی یه روز ساده به هم میگیم پشیمونیم
غرورم رو نبخشیدی
شکستش بازی دنیا
نگاه کن جای نفرینت مثه داغه رو پیشونیم
حلالم کن دارم میرم
نگاه اخره انگار
نذار با گریه رسوا شم وداع تلخیه اینجا
حلالم کن راهم دوره
دعات پشت سرم باشه
نذار رد نگاه تو بمونه تا ته این را (ه)
دلم اشوبه از رفتن
یه کاری کن که اروم شم
نگاهت رو ندزد از من خودت خواستی مسافرشم
جدال سخت من با بخت
تهش شد رفتن و رفتن
جدایی حق من میشه فراموشت میشم کم کم