جرم بی برگشت
تو رفتی و من و دردم یه عمره تنهاییم
هنوز زنده ام اما اسیر این مرضم
تقاص نفرت من رو یه شهر پس میده
یه عمره در پی جبران جرم بی غرضم
همین که رفتی و کشتی تمام رویامو
منو به این زن بی ابرو مبدل کرد
شبای سرفه و درد شدید و بی خوابی
منو به این من بی ارزو مبدل کرد
به تن کشیدن این درد تلخ اجباری
که خوابو از سر من برده یادگار توء
نفس کشیدن ویروس مرگ توی تنم
نتیجه ی طلب عشق مرگبار توء
تو رفتی و سر من توی شهر غوغا شد
منی که رنگ نگاهم پر از نجابت بود
تمام خاطره هاتو به شهر پس دادم
که هرزگی من و ضجه های نفرت بود
زنی که عاشق اغوش گرم عشقش بود
شباشو تو بغل انتقام سر کرده
به انتقال یه ویروس سخت بی وجدان
تلافی رکبت رو به شهر در کرده
برای حل شدنم توی درد امادم
روبان قرمزو بستم به روی پیشونیم
شبای پرهوس و اشتباه بی برگشت
من و تنی که پر از درده و پشیمونیم