نفس بکش پرنده
نفس بکش پرنده
تو آسمون بسته
بکش تا معنا بدی
به دستای شکسته
دستایی که بریدن
از این دور و زمونه
زمونه ای که حتی
نمیده که به آدم
فرصت زندگی رو
بدون درد و ماتم
بکش تا باز بگیره
یه دست با اراده
اراده ای که شاید
که شاید باشه پاید
بگیره و امیدش
بخنده که نباید
زندگی رو رها کرد
عاشقی رو فدا کرد
امید پر زدن رو
به سادگی رها کرد
تو از ترانه خوندی
که در عبور موندی