آغاز
مثه سیبی واسه حوا ، مثه حوا واسه آدم
تو همون وسوسه ای که به بهاش بهشتو میدم
شعرِ بارشِ بهاری توی تقویمِ خزون ریز
حجمِ صد حادثه رویش شده از چشم تو لبریز
مثه پیچیدن عطری توی اجبارِ تعفن
دنجیِ آغوشتو باز سهم تنهایی من کن
"منو از بغض دیوارا ربودی
به روم یک اسمون روزن گشودی
منو از نطفه ی یک حرفِ تازه
منو از نو، منو از نو سرودی"
مثه کودتای یک صبح تو تحکم سیاهی
دستای تو انقلابن تا سقوط بی پناهی
دستاتو ببخش که دستات منو از قفس میگیره
ترس آغاز پریدن تو اگه باشی می میره
تو طپش طپش شروعی واسه خوابِ سینه ی من
ته تیره راه تردید، مشعل چشم تو روشن
"منو از بغض دیوارا ربودی
به روم یک اسمون روزن گشودی
منو از نطفه ی یک حرف تازه
منو از نو، منو از نو سرودی"