آغاز

مثه سیبی واسه حوا ، مثه حوا واسه آدم
تو همون وسوسه ای که به بهاش بهشتو میدم
شعرِ بارشِ بهاری توی تقویمِ خزون ریز
حجمِ صد حادثه رویش شده از چشم تو لبریز
مثه پیچیدن عطری توی اجبارِ تعفن
دنجیِ آغوشتو باز سهم تنهایی من کن
"منو از بغض دیوارا ربودی
به روم یک اسمون روزن گشودی
منو از نطفه ی یک حرفِ تازه
منو از نو، منو از نو سرودی"
مثه کودتای یک صبح تو تحکم سیاهی
دستای تو انقلابن تا سقوط بی پناهی
دستاتو ببخش که دستات منو از قفس میگیره
ترس آغاز پریدن تو اگه باشی می میره
تو طپش طپش شروعی واسه خوابِ سینه ی من
ته تیره راه تردید، مشعل چشم تو روشن
"منو از بغض دیوارا ربودی
به روم یک اسمون روزن گشودی
منو از نطفه ی یک حرف تازه
منو از نو، منو از نو سرودی"

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/73210کپی شد!
1108
۴۳

  • مجتبی پورکاشانی سلام خانم شیخیان عزیز من فکر می کردم این کار رو خوندم و نظر دادم اما امروز دیدم اینطور نیست ترانه خوبی بود. اما مشخصه که دارین با قلم آزمون خطا میدید و مشخصه که با استعداد ذاتی که از ترانه تون دیده میشه به زودی ترانه های خاصی ازتون می خونیم. بیت اول رو خیلی دوست داشتم. هم تصویر، هم تعبیر و هم واج هایی که به کار بردین رو. تنها چیزی که به نظرم خوب نبود قافیه قرار دادن آدم و میدم بود. نمی تونیم قافیه در نظر بگیریمشون. هر چند شاید موقع ترانه رو با ملودی خوندن این احساس به ما دست بده. به بهاش بهشتو میدم. عالی بود این پشت سرهم قرار دادن به بها و بهشت توی بیت دوم خزون ریز زیاد مفهوم نیست به نظرم. شاید بهتر باشه روش بیشتر فکر کنید. رویش هم همینطور. ولی حجم صد حادثه خیلی خوب بود. نشون میدی شعر رو خوب بلدین بیت سوم واقعا عالی بود. هر چند دنجی یه کم نامانوسه. چون دنج خودش بار وصف رو به دوش میکشه. گشودی و سرودی رو میشه دوگانگی زبان دونست توی ترجیع بند ترانه تون. اما من به نظرم میشه بگیم جاش بود. من از محمدعلی بهمنی چند مورد اینچنین دیدم و به نظرم نباید گاهی سر این مسئله زیبایی ترانه رو گرفت. از اینجا به بعد ترانه تون فوق العاده حرفه ای و خوب پیش میره. اگرچه توی بیت آخر "تو خواب سینه من" به نظرم یه کم باز نامانوسه. اما خیلی کارتون رو دوست داشتم. به شدت یاد کارهای دهه پنجاه منو انداخت سبک شما امیدوارم ترانه بعدی شما رو بخونم. همیشه شاد و موفق باشید دوست عزیزم @};-
  • مهدي دمي‌زاده سلام دوست خوبم... دوس داشتم کارو اما احساس میکنم جنس کلمات با هم همخوانی نداره یعنی یه جورایی فضای کار از امروز عقبتره یه جورایی سن کار به حال نمیخوره @};-
  • معصومه قریشی مثه پیچیدن عطری توی اجبارِ تعفن دنجیِ آغوشتو باز سهم تنهایی من کن =D> =D> =D> درود روشنا جان ترانت خیلی خوب بود و دوستش داشتم . می پسندم @};- @};-
  • سید ایمان پورحسینی درود...کاملا مشخصه که دست پری دارید....با کمی توجه به جزئیات و رعایت برخی نکات ، خالق آثار زیبایی خواهید شد :-) منتظر کارهای بعدیتون هستم =D> @};- @};-
    • روشنا شيخيان سلام خيلي زياد ممنونم از نظرتون.حس خوبي بهم داديد @};- .....اميدوارم همين كه شما ميگيد بشه... @};- @};- @};- @};- شما هم ديگه اين نكاتو افشا كنيد لطفا @};-
  • روناک عساری سلام روشنا :-x اول از همه باید بگم که اسمت خیلی قشنگه :-x دوست شاعرم :-x ترانه ات دریایی از احساس بود..تعبیرهایی که به کار بردی ذهن هر شنونده ای رو درگیر میکنه @};- @};- شعرِ بارشِ بهاری توی تقویمِ خزون ریز حجمِ صد حادثه رویش شده از چشم تو لبریز =D> =D> از قافیه هایی که استفاده کردی به وجد اومدم :-x :-x امیدوارم کارای بیشتری بزاری تا بیشتر ازت بخونم :-x لایک تقدیم روشنا @};-
  • آزاده ربانی سلام ترانه ی زیبایی بود با تعبیرات نوین..خوب و خوش آهنگ و دلنشین. @};- @};- @};- @};- @};-
  • سید محمود حسینی لرگانی دستاتو ببخش که دستات منو از قفس میگیره ترس آغاز پریدن تو اگه باشی می میره @};- =D> =D>
  • سمر گرامی سلام روشنا خاتون آفرین به حس زیبای وجودت اینقدر ناب به تصویر کشیدیش. لبالب از بهار، عزیزم.... @};- @};- @};-
  • بهارناز اویسی زیبا و پر احساس @};-
  • عليرضا عباسي سلام آقای شیخیان ترانه ی زیبایی بود و منو یاد کارای شهیار قنبری انداخت. پیروز و سربلند باشید =D> =D> =D>
    • روشنا شيخيان (البته ميدونم كه منظورتون خانوم بوده :-) )......خوشحالم كه از اين ترانه خوشتون اومد. سپاس فراوان از حضورتون @};- @};- شاد باشيد
      • عليرضا عباسي ببخشید خانوم روشنا این اسم رو تا بحال نشنیده بودم و اولین بار بود که براتون کامنت میذاشتم @};- @};- @};-
  • صادق شيخي مثه پیچیدن عطری توی اجبارِ تعفن دنجیِ آغوشتو باز سهم تنهایی من کن =D> كار قشنگي بود..موفق باشيد :-) =D> @};-
  • فریبا رستگار سلام روشنا خانوم عزیز ،خیلی خیلی لذت بردم ازخوندن کارت و واژه ها وتعابیر زیبات. منو از بغض دیوارا ربودی به روم یک اسمون روزن گشودی منو از نطفه ی یک حرفِ تازه منو از نو، منو از نو سرودی :-x :-x =D> =D> =D> =D> تو طپش طپش شروعی واسه خوابِ سینه ی من :-x خیلی دوست داشتم. ازنقد آقای شمسم یادگرفتیم.
    • روشنا شيخيان سلام فريباجان منم خيلي خيلي خوشحالم كه شمارو پاي اين ترانه م هم ميبينم @};- @};- @};- و اينكه لذت بردي @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- ممنون از حضور گرمت عزيزم
  • علی یاری زیبا بود...................
  • حسین خزایی ترانه موفقی بودد .. زباا و با تامل .. مانا باشی @};- @};- مثه پیچیدن عطری توی اجبارِ تعفن دنجیِ آغوشتو باز سهم تنهایی من کن
  • مریم دهقان @};- @};- @};-
  • مجید شمس سلام خانم روشنا خب وقتی میگین تازه کارم یه مقدار مدارا لازم میشه :) البته تو این ترانه مشخصه که شما توانائی سرودن رو دارین ترانه تون خوب بود مثه سیبی واسه حوا ، مثه حوا واسه آدم تو همون وسوسه ای که به بهاش بهشتو میدم آدم و میدم / قافیه خوبی نیس ، تو کاراری بعدی بیشتر دقت کنید. @};- به / ب / هاش / ب هشت // این جور قرار گرفتن " ب " یه مقدار تو ذوق میزنه ... اما تعبیرتون خوب بود @};- شعرِ بارشِ بهاری توی تقویمِ خزون ریز حجمِ صد حادثه رویش شده از چشم تو لبریز ترکیب خزون ریز / خوب بود به نظرم !! ابداعی بود :) تعبیر شما تقویمی هست که پر از پائیزه باز هم نگاهتون در این بیت زیباس @};- @};- @};- مثه پیچیدن عطری توی اجبارِ تعفن دنجیِ آغوشتو باز سهم تنهایی من کن دنجی / میشد بگین دنج آغوشتو سهمه / من و تنهائیه من کن :-) مثال بود .................................... "منو از بغض دیوارا ربودی به روم یک اسمون روزن گشودی منو از نطفه ی یک حرفِ تازه منو از نو، منو از نو سرودی" چقدر شاعرانه شد ترجیعبند :) مثه کودتای یک صبح تو تحکم سیاهی دستای تو انقلابن تا سقوط بی پناهی یک صبح / صبحی آفرین @};- @};- @};- دستاتو ببخش که دستات منو از قفس میگیره ترس آغاز پریدن تو اگه باشی می میره نیمه اول ترانه جذاب تر بودم برام توقعم از شما رفت بالا :-) @};- @};- @};- برقرار باشید
    • مجید صادقی مرسی مجید جان خوب توضیخ دادی چند تا نکته خوب رو یاد گرفتم اینم برای تو @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};- @};-
    • روشنا شيخيان سلام اقاي شمس خيلي ممنون از حضورتون... از نظراتتون آموختم @};- @};- @};- پيشنهادتون در مورد "دنجیِ آغوشتو باز سهم تنهایی من کن" و تغيير دنجي به دنج" خيلي جالب بود. خودم با لغت "باز" اينجا مشكل داشتم ولي نتونستم درستش كنم كه شما مشكل منو حل كردين @};- @};- @};- حضورتون مستداااام :-)
  • مجید صادقی سلام روشنای عزیز واقعا عالی بود =D> =D> =D>
  • محمدرتا ضحرابی سلام، =D> =D> :-x
  • وحید شعبانی به نظرم قابل تامل نوشتی و اینکه هم در سر نویسنده و هم پشت ترانه فکر بوده.خوب بود. موفق باشی.
  • امین بهاری زاده سلام برمیگردم…حتما