کابوس

میگذره بی توروزگار اما
لحظه لحظش شبیه دیروزه
اون که چشماش همیشه منتظره
داره تو این خیال میسوزه

که یه شب وا کنی در و آروم
عطر تو تو اتاق جاری شه
خونه پرشه دوباره از لبخند
تا دوباره ، زنی که دوس داری شه

* یخ زده عطر بودنت انگار *
زیر رگبارـ برف و باروونم
بی تو تعبیر یه زن تنها
وسط ازدحام تهرونم

میگذره بی تو روزگار اما
خونه تصویر یه غم کهنست
عکس تو گوشه یه دیواره
اون که باید نباشه اما ، هست

بی تو فردا شبیه کابوسه
وقتی از زندگیم بیزارم
تو بگو :
چطور بزرگ کنم ؟
بچه ای رو که تو شکم دارم !

—————————————————————

* ویرایش شد

از این نویسنده بیشتر بخوانید:

https://www.academytaraneh.com/64909کپی شد!
1086
۳۴

  • سعید حمزه توی زندگی خیلی ها میخوان که ما نباشیم خیلی ها میخوان مارو بکوبن پس خیلی دلم گرفت از خیلی ها...بای
  • سعید حمزه خیلی عالی بود امید وارم موفق بشی و به عشقت برسی خیلی دوست دارم شعراتو چند میفروشی؟hamzeh.saed@yahoo.com
  • چکاوک جعفری =D> =D> زیبا بود دوست عزیز @};- @};- @};-
  • حبیب الله نبی اللهی درود بر بانو شیرزادی گرامی از خواندن ترانه ی با احساستان لذت بردم و از بحث ها استفاده کردم @};- @};- @};-
  • مجید صادقی سلام نرگس عزيز هر چند يه جاهاييش رو نتونستم روون بخونم ولي زيبا بود و احساس دردي كه توش بود رو ميشد حس كرد موفق باشي دوست من
  • محمود محكمي میگذره بی تو روزگار اما خونه تصویر یه غم کهنست عکس تو گوشه یه دیواره اون که باید نباشه اما ، @};- @};- @};-
  • فریبا رستگار سلام کاربسیارخوبیه @};- @};- @};- فقط من این بند رومتوجه نشدم که آیامنظورشما از این مصرع(اون که باید نباشه اما ، هست ) خودشخص راوی شعره یا اینکه همون شخص معشوقه که اگه معشوقه باشه بهتر بود میگفتید (اون که باید باشه امانیست) ممنون @};- @};- @};-
    • نرگس شیرزادی سلام فریبا جان ممنون اما راجع به بند شاید من نتونستم خوب برسونم چون در واقع منظورم هیچ کدوم نبود و بچه ای که نباید باشه اما هست منظورم بود متاسفم که تو پرداختش موفق نبودم ممنون از وقتی که گذاشتی @};-
  • سهیل پیلتن درود خانم شیرزادی عزیز ترانه زیباتون به دل نشست ازتون سپاسگزارم @};-
  • صادق شيخي "تا دوباره ، زنی که دوس داری شه" يك هجاي اضافي "رو تنم یخ زده نبودنت انگار" دو هجاي اضافي كارهاي بهتري ازتون خونده بودم.موفق باشيد. @};-
    • نرگس شیرزادی آقای شیخی ممنون از حظورتون مصرع اول رو که نوشتید نمیدونم با تمام ایرادی که داره دوسش دارم و نتونستم چیزی به جاش بذارم یعنی شد اما به دلم ننشست اما اون دومی رو تغییر دادم و ممنون از تذکرتون و وقتی که گذاشتید @};-
  • الهه صادقي سلام نرگس نازنينم! بايد يه اعتراف كوچولو بكنم اونم اينه كه با خوندن سه ترانه ي اخيرت از صميم قلب به استعداد درخشان و قدرت قلمت پي بردم! اين ترانه لحظه هاي زيبا كم نداشت... هرچيزي كه به ذهنم مياد مينويسم و اگر صحيح نبود بذارين به حساب سن و سواد و تجربه ي كمم...:-) بند اول از منسجم ترين بندهاي كار هست! ============ میگذره بی توروزگار اما لحظه لحظش شبیه دیروزه اون که چشماش همیشه منتظره داره تو این خیال میسوزه... ============ و بعد از اين بعد هم كار همچنان اوج داره و بند بعد كه بنظرم بهترين استفاده رو از" كه" داشتي... عالي بود خواهر گلم! و اما بند بعد كه از نرگس شير زادي اصلن انتظار تغيير وزن مصرع اولو نداشتم:-((( به هيچ وجه :-S :-S و همينطور راجب عوض شدن مخاطب ترانه... كه البته شايد تو كار جا افتاده باشه...نميتونم نظري داشته باشم چون متوجه تعويض ناگهاني مخاطب نشدم و اذيتم نكرد:-) بی تو تعبیر یه زن تنها وسط ازدحام تهرونم... آفرين بابت ايجاد ارتباط قشنگ تنهايي يه زن تهروني! و اما بند بعد با برادر بزرگوارم آقاي رجب پور موافقم...كاش روي" باشه" و" نباشه" كه متونست خيلي جذاب تر توو ترانه بشينه بيشتر وقت ميگذاشتي.... و اما بند اخر و ضربه ي آخـــــر! بچه اي رو كه توو شكم دارم... خيلي خوبه نرگس جان... اما اين فقط نظر شخصي خودمه هيچ صلاحيت علمي نداره خواهرم... كاش مصرع نهايي بخودي خود به مخاطب نهيب ميزد! وقتي توو مصرع قبلش آوردي...تو بگوو چطور بزرگ كنم؟؟؟..... مخاطب براحتي حدس ميزنه قراره چي بشنوه...و يه كوچولو از قدرت مصرع آخر كم ميكنه... ممنونم از ترانه ي دلنشينت نرگس عزيزم كه اينهمه احساس خوب و خالصانه بهم داد! @};- ========== با اينهمه ناباوري امـــــا درگير يك باور شدم...برگرد! جــــز من يكي ديگه تو رو ميخواد چن(د) روزه كه مــــادر شدم برگرد! (( فاطمه حيـــــــدري ))
    • نرگس شیرزادی الهه جان ممنون از نظرت و خوشحالم همچین حسی در شما ایجاد کردم ایرادات و نقد هایی هم که به ترانه گرفتید رو هم قبول میکنم راجع به رو تنم یخ ده نبودنت هم من تسلیم شدم و تغییرش دادم :-) :-) ولی همین الان هم خیلی ها ایراد رو به آخرش میگیرن که بی مقدمه اومده که البته اصلا نمیپذیرم اما قبول دارم حرفت رو با تمام غیر منتظره بودنش قشنگ تر میشد اگر تو یه مصرع گفته میشد اما خوب من نتونستم بابت این بندزیبا که از ترانه خانم حیدری نوشتی هم ممنون خیلی خوشم اومد و زیبا بود عزییزم باز هم ممنون از وقتی که گذاشتی امیدوارم دیگه هیچ وقت عصبانیت نکنم @};- @};- @};- @};-
  • تيام كارگرعرب نرگس عزيزم بسيار زيبا. @};- @};- @};-
  • عباس غلامی مقدم درود بر نرگس عزیز ترانه ی زیبایی بود لذت بردم @};- @};-
  • ساحل یاوری سلام نرگس عزیز :-) میای یه ترانه میگذاری جواب کامنتها رو می دی و می ری =(( امیدوارم هر جا هستی خوش باشی. عزیزم با نظرات آقای رجب پور در مورد ترانتون موافقم.... پس دوباره تکرار کردنشون بیهودس.امیدوارم هر روز ترانه های بهتری از شما بخونیم @};- راستی جملت خیلی زیباست ...من متهم به رابطه با واژه توام @};- @};- @};-
    • نرگس شیرزادی ساحل عزیزم سلام ممنون از اینکه وقت میگذارید راستش یه کم مشغله و واقعا بیشتر فرصت نمیکنم البته ترانه ها رو میخونم تا جاییکه فرصت بشه و با لایک از شرمندگی اون ترانه در میام که حق با شماست کمه و قول میدم جبران کنم @};- با نظرات هر دوتون موافقم البته با یه نیمچه خط توضیح و اما اون جمله غزلی از آقای امیر سنجوری باران گرفته ام به هوای شکفتنت جاری در امتداد ترک خوردۀ تنت با اشک های حلقه شده پای گونه هات با دست های حلقه شده دور گردنت من متهم به رابطه با واژۀ توام مظنون به دستکاری گل های دامنت این گرگ و میش وقت طلوع است یا غروب در چشم های نیلیِ مایل به روشنت؟! باز هم به من و ترانه هام سر بزن @};- @};- @};-
      • ساحل یاوری سلام نرگس جون :-) قسمتی که ویرایش کردی خیلی بهتر شده .به نظر بازم می تونی با تغییرات کوچیک به روون تر خوندن ترانه کمک کنی خوشحال می شم به ترانه منم سر بزنی ...البته خوب ایراداتی داره می دونم (دعوام نکنیا :-S )
  • حسین خزایی میگذره بی توروزگار اما لحظه لحظش شبیه دیروزه اون که چشماش همیشه منتظره داره تو این خیال میسوزه در این بند تصویر از روزهای گذشته که بود و الان نیست . لحظه لحظه اش شبیه دیروز . خوب نفهمیدم این تصویر تلخ یا شیرین . چون در ادامه حرف از انتظار و فنا شدن اومده . پس تصویر دروزتون تصویر تلخی بود . ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بدون مقدمه از نامیدی به این تصویر رسیدید: که یه شب وا کنی در و آروم عطر تو تو اتاق جاری شه خونه پرشه دوباره از لبخند تا دوباره ، زنی که دوس داری شه خوب روزهای بودن با معشوق شیرین یا تلخ . اگه این بند میگه شیرین پس چرا بند قبلی بوی حسرت و فنا میده.. ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ رو تنم یخ زده نبودنت انگار زیر رگبارـ برف و باروونم بی تو تعبیر یه زن تنها وسط ازدحام تهرونم ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ میگذره بی تو روزگار اما خونه تصویر یه غم کهنست عکس تو گوشه یه دیواره اون که باید نباشه اما ، هست در این بند منظورتون از نباید باشه اما هست ؟؟؟؟ عکس .. خوب با حضورش این عکس وجود نداشت.. ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ بی تو فردا شبیه کابوسه وقتی از زندگیم بیزارم تو بگو : چطور بزرگ کنم ؟ بچه ای رو که تو شکم دارم ! تصویر سازی این بند می تونست خیلی بهتر و با استفاده از تعابیر و تشبیهات بکر به زیباای خلق بشه . واژه شکم از زیباای و حس اثر کم میکنه .. و در کلام زیبا نمیشینه.. ــــــــــــــــــــــــــ ترانه یکدست و منسجمی نخوندم .. البته جسارتم ببخشید زنده باشید به امید خوانش ترانه باران. @};-
    • نرگس شیرزادی آقای خزایی سلام باز هم میگم این نش.ن دهنده ضعف کاره که این همه ابهام ایجاد شده و من فقط :-( اما بند اول تلخه شاید لحظه لحظه شبیه دیروز بودن تو ذهن من البته این رو تداعی کرده که شاعر در دور تکرار افتاده راجع به بقیه موارد هم توضیح نمیدم چون بالا تر در مورد یه قسمت هم برای آقای رجب پور نوشتم من ترانه رو منتشر کردم و حق رو با مخاطب اثر با نقادمیدونم مخصوصا اگر این همه با هم اتفاق نظر داشته باشن من بازم :-( اما بابت نقدتون من اصلا ناراحت نشدم و ترجیا میدم نقدی که پای ترانه هایم نوشته میشه از این نوع باشه تا فقط تعریف (البته نقدی که بدور از مسائل دیگه باشه و فقط قصد تخریب نداشته باشه ،منظورم نقددرسته) حالا اگر خواستید یه جاهایی تعریف کنید واقعا خوشحال میشم :"> بابت توضیحاتم معذرت میخوام و ممنون از وقتی که گذاشتید @};-
  • محمدرضا رجب پور درود بانو شیرزادی هنرمند.تصویر غم انگیزی در ذهن داشتید ولی در بیانش میتونستید بهتر عمل کنید اولین نکته ای که به ذهنم میاد در مورد ابهامی ست که در کل ترانه بود.من فقط فهمیدم که اون مرد نیست!حالا آیا رفته،مرده و یا... نامعلوم بود. میگذره بی تو روزگار اما خونه تصویر یه غم کهنست عکس تو گوشه یه دیواره اون که باید نباشه اما ، هست البته این بند تصویر گنگی از مرگ میده و برای انتقال این حس به مخاطب اصلا کافی نیست ____________________________ دوم در مورد وزن این ترانه بود که واقعا خیلی جاها نمیشد روون کارو خوند.مثل : تا دوباره ، زنی که دوس داری شه و رو تنم یخ زده نبودنت انگار و بی تو تعبیر یه زن تنها("یه" اگه به "یک" تبدیل شه روونتر خونده میشه!) و از همه مهمتر: بی تو فردا شبیه کابوسه وقتی از زندگیم بیزارم تو بگو : چطور بزرگ کنم ؟ بچه ای رو که تو شکم دارم ! :-? :-? ________________________________ عکس تو گوشه یه دیواره اون که باید نباشه اما ، هست این بند خیلی گنگ بود!خب چرا عکس نباید باشه آخه؟؟ :-? در کل من ترانه های قبلیتون مخصوصا چرا برگردم رو در عین کوتاهی بیشتر دوست داشتم!(در ضمن این انتقاد به روش احسان نوری بود ;)) ) به امید خوندن ترانه های بهتر ازشما @};- @};-
    • نرگس شیرزادی سلام آقای رجب پور راجع به ترانم توضیح نمیدم چون باید خودش همه چیز رو میگفت و این که نرسونده نه تنها برای شما، نشون دهنده ضعف کاره اما فقط یه نکته تصویر یه غم کهنه و عکسی که روی دیواره و حالا اون که نباید باشه اما هست و بچه ای که تو شکمه راجع به وزن هم با شما موافقم هرچند این تو ذهن من جا افتاده و روون میخونمش ;)) و ممنون بابت نقدتون چون من این جور نقدها رو بیشتر میپسندم تا خوب بود ممنون ;)) ممنون از وقتی که گذاشتید @};-
  • تارا زمانی به نظرم راحت خونده نمی شه [-(
  • یاسمن شکفته چقدر سریع ترانه ها به روز می شن!! ترانه ی خوبی بود. من نقد نمی کنم اما وزنشو واقعا دوست دارم. موضوع هم جذاب بود! @};-